');return true;}document.write(''); return false; } Userllow" />

جک جدید (2011و2012)
برای کسانی که همیشه می خوان شاد باشن 
قالب وبلاگ

 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 18 ساله:به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 22 ساله : او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مرد ایده آل او باید پول دار خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه و سخاوت مند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
او باید شوخ طبع، ورزشکار، شیک پوش، رمانتیک و شـنونده خوبی باشد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بله خصوصیات و صفات آن مرد بسیار طولانی است. دخـتر مـردی را میخواهد که او را بپرستد .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
و او را با گذاشتن گلها، هدایا و دادن وعده عشق ابدی و جاویدان تـبدیل به الهه گرداند .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 32 ساله: کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه فقط یه مرد خوب می خواد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه یه کار خوب با حقوق مکفی خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه [(دنباله...)]

 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 42 ساله :تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید )یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه ورزشکار نباشه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 52 ساله:او فقط می خواهد هر چی بود باشه دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
که نوه هاش رو بترسونه راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دختر 72 ساله: تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم

مرد مورد علاقش هنوز نفس بکشه



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:26 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

 

 

روز قيامت ميشه -خدا مي گه همه حيوونا چون عقل نداشتن برن بهشت. ترکه سرشو

 

 ميندازه پايين قاطي حيوونا بعد خدا بهش می گه تو که حیون نیستی آدمی ترکه

 

میگه اون دنیا خر بودیم حالا شدیم آدم

 

             ...ترکه با ماشينش يه دختر سوار مي کنه مآمورا جلوشو مي گيرن مي

 

گن:خواهرم شما پياده شو .... ترکه با تعجب مي گه :خواهر شماست؟!؟! وضعش خرابه ها...

 

...يه روز يه ترکه رفته بود غازش رو بفروشه.يکی اومد و گفت : این خره چند؟! ترکه

 

گفت : اين که خر نيست بابا غازه!!! يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!...

 

...يه روزخياره باخيارشوره داشت ميرفت يكي ازخيارمي پرسه اين كيته ميگه خواهرمه

 

ترشيده...

 ...خدا ميدونه كه من :فقط تو رو دوست دارم, خدا ميدونه كه تو تنها عشق مني!خدا

 

ميدونه كه فقط تو رو مي پرستم !خدا ميدونه كه من اين اس ام اس رو تا حالا واسه

 

 چند نفر فرستادم...

 

 ...تركه ميره استاديوم، جاي اينکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالاي

 

سرش رو با تعجب نگاه مي کرده! بهش ميگن: چرا فوتبال نگاه نميکني؟ ميگه: دنبال

 

 کلمه «زنده» ميگردم...

 

...رشتیه زنش پنج قلو میزاد میاد دره خونه پلاکارد میزنه که اهالیه محل دیگه شورشو در

 

 آوردید...

 

 

..ترکه راديولوژيست ميشه به مريض ميگه: تو عکستون يک شکستگي تو دنده راست

 

سينتون ديدم، با فتوشاپ درستش کردم...

 

...يه روز يه تركه ميره ختم موقع بيرون اومدن همه ميگن خدا بيامرزدش تركه يادش

 

ميره چي بگه ميگه(ببخشيد که مرد)...

 

...يه روز يه تركه مي افته توي چاه ميگه: شانس اوردم تهش سوراخ نبود

 

 

 

 

امیوارم که خوشتون اومده باشه


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:24 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

برو مرتیکه!من خودم عمری مردم رو بردم زیر عبا،حالا جلو تو بچه قرتی بکشم پایین؟؟!!!
.
.
.
.
.
.
(دعوای جنتی و الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین)

----------------------------------------------------------------------------------------------

زود باش دیگه بزن اون لامصبو! دارن میرسن!
.
.
.
.
.
.
{جنتی در حال اصرار به حضرت موسی برای زدن عصا به آب}

--------------------------------------------------------------------------------------------

قیچی رو یکم مایل تر بگیر . یکم زاویه رو بیشتر کن . اهان خوبه !!!!! الان بچین .
.

.
.
.

{آموزش ختنه اولین دایناسور }

--------------------------------------------------------------------------

ابراهیم جان فکر نمیکنی این سنگها کم باشه !؟
ابراهیم :باز تو اومدی فضولی کردی تو کار من !
.
.
.
.
.
.
.
.
قسمتی از خاطرات احمد در مورد ساخت خانه کعبه !

-------------------------------------------------------------------------

اون کسی که تو گوش عزرائیل اذان و اقامه خوند خود من بودم


حالا هی کمپین راه بندازین منو به عزرائیل یاداوری کنین!!!

(جنتی)


----------------------------------------------------------------------------------------

پاشید پاشید دیگه
چقدر میخوابید
جمع کنید خودتونو
یکیتون اون سگ رو دم در بیدار کنه

[جنتی در حال بیدار کردن اصحاب کهف]

-----------------------------------------------------------------------

برو جَک ، برو بیارش !!!
.
.
.
.
.
(جنتی در حال تربیت اولین دایناسوری که اهلی شد!!!!)

--------------------------------------------------------------------

آدم به حوا : پاشو یه برگی چیزی بپوش این یارو جنتی خیلی هیزه!!!!

-------------------------------------------------------------------

من میرم شهر یه کلنگ دیگه بگیرم این دیگه کند شده فرهاد: حواست باشه سربازای خسروپرویز شناساییت نکنن

(جنتی سر کوه بیستون)


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:22 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

 

شعار مردم سال 57 : نه تاید می خوایم نه ریکا مرگ بر آمریکا سال 89 نه تاید داریم نه ریکا، گوه خورده ایم آمریکا
------------------
به آخونده میگن بلدی انگلیسی شماره ها رو بگی؟
میگه: کاری نداره، وان، تو، تری، فور، فایو، نعوذبالله سکس


به غضنفر  میگن این شعر از کیه : سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگزمیگه نمیدونم یه راهنمائی بکنید.... میگن اسم شاعر تو خود شعره میگه : اهان فهمیدم .. جواد نکونام
-------------------
یه روز یه بچه دم در مهدکودکشون داشت گریه میکرد مربیه بهش میگه :تو مامان داری؟ میگه نه! میگه بابا داری؟ میگه نه! مربیه میگه پس چی داری؟ میگه جیش دارم
-------------------
دانشجوها برای شیطنت، روی تخته ی کلاس نوشتند: شورت استاد، قرمز گل گلیه ! استاد اومد تو کلاس، یه نگاه به تخته کرد و با خونسردی خاصی گفت: هر کی اینو نوشته مامانش خیلی دهن لقه
--------------------
غضنفرشب عروسیش پشت به عروس میخوابه عروس میگه چرا اینجوری میکنی ؟؟؟ میگه: ازدواج کردم این کثافت کاری هارو بزارم کنار
----------------------
به جز شیخ و ملا و کاهن که غارتگرند......بنی ادم اعضای یک پیکرند
----------------
غضنفر چربى خون داشته, دکتربهش میگه: روزى ۶ کیلومتر راه برو! بعد از۳ ماه زنگ میزنه میگه: من الان لب مرزم چه کار کنم
----------------------
زن به شوهر: عزیزم از ایتالیا برات چی بیارم؟ شوهر باتمسخر: یک دختر موبور و نازایتالیایی! .. بعد از برگشت از سفر، شوهر به زن: سوغاتی من چی شُد؟ زن به شوهر: باید ۹ ماه صبر کنی ، تا به دنیا بیارمش
-------------
قانون پایستگی جنتی : جنتی نه به دنیا میاد و نه از بین میره فقط از نماز جمعه ای به نماز جمعه ی دیگه منتقل می شه


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:20 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
علت مرگ بیژن پاکزاد تلاش برای طراحی کفن برای احمد جنتی عنوان شد.
·                   اداره ثبت احوال اعلام کرد: آغاز اجرای آزمایشی طرح حذف صفر از سن جنتی
·                               سال 88: رای من کجاست؟ سال 89: اونی که بهش رای دادم کجاست؟ سال 90: من کجام؟ کیــــــــــــــــه؟! کیـــــــــــــــــــــه!؟
·                   پدر جنتی به جنتی: تو خجالت نمی‌کشی؟ همسن‌های تو الان نفت شدن بشکه‌ای صد دلار! اما تو هنوز همون پنج لیتر خونی!
·                   واسه شتر و زرافه و سوسمار کشتی ساخته بود بعد می‌گفتم یه دوچرخه برام بخر می‌گفت ندارم.
[ پسر نوح از ناگفته‌های اختلافات با پدرش می‌گوید
، نقل از کتاب خاطرات جنتی ]
·                   حاج‌آقا شما چرا با این سن‌تون سرپا وایسادین.
[ کشتی نوح - یک ماموت بامعرفت جای خود را به جنتی می‌دهد ]
·                   دروغ ١٣به در امسال: حضرت ایت الله جنتی صبح امروز دار فانی را وداع گفتند
·                   احمد جنتی در سخنانی خطاب به حسنی مبارک یادآور شد که من به فرعون نیز هشدار داده بودم که با مردم مصر مدارا کند، گوش نکرد و سرنگون شد



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 16:19 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

یه بار یه کچل میره آرایشگاه میگه آقا شما سر میزنین؟
همه بر میگردن نگاش میکن و میزنن زیر خنده.
مرد آرایشگره میگه بله . چطو مگه؟
میگه هیچی - یه سر هم به ما بزنین

 

خیارشور

 

یه بار یه نفر میره ساندویچی میگه آقا خیار شور دارید میگه بله.
میگه لطفا این خیار های ما رو هم بشورید

 

ترکی

یه بار داشته یه ترک جایی میرفته میبینه یه زن داره دعا میکنه خدایا یه شوهر خوب برا من پیدا بشه و ... که ترکه یهو خودش رو میندازه جلو و میگه خدا هل نده - خدا هل نده

 

پریود

یه بار میخواستن اذیت یه بنده خدایی کنن میگن نیگاه کن دوست دخترت پریود بوده؟
طرف سریع دهنش رو پاک میکنه . میگه جدی؟ معلومه.

 

رشتی

به یه رشتی میگن شما هم چیزی از معجزات جنگ دیدین ؟
میگه بعله . البته. ما اینجا باب خودمون ور میرفتیم . خانم تو رشت حامله میشد


 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:18 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت!


تركه مي‌خوره زمين، كمونه مي‌كنه بعدش تو كلانتري مي‌گه: من رضايت نمي‌دهم!


يه تركه سرشو قيرگوني كرده بود، ميگن چرا اينجوري كردي؟ ميگه: بيني‌ام چكه مي‌كرد!


روزي راننده كاميون به يك پيچ رسيد، دولا شد آن را برداشت!


تركه مي‌ره سيگار فروشي: آقا سيگار برگ دارين؟ خير. پس يك بسته كوبيده بدين!


راستي فهميدي ديشب خانه ما دزد آمد و الان دزده تو بيمارستانه؟ نه مگه چطور شد؟ هيچي، زنم فكر كرد، كه دير اومدم خونه!

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:16 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟

آوا گفت : نه بابا ، من هیچ چیز گران قیمتی نمیخوام ! و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو خورد ! در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم ! وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد ؛ انتظار در چشمانش موج میزد . همه ما به او توجه کرده بودیم و آوا گفت ، من میخوام سرمو تیغ بندازم ، همین یکشنبه !!!

تقاضای او همین بود !!!

همسرم جیغ زد و گفت : وحشتناکه ! یک دختربچه سرشو تیغ بندازه ؟ غیرممکنه !!! گفتم : آوا ! عزیزم ، چرا یک چیز دیگه نمی خوای ؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین میشیم . خواهش می کنم ، عزیزم ، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی ؟

سعی کردم از او خواهش کنم ولی آوا گفت : بابا ، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود ؟ آوا اشک می ریخت و میگفت شما به من قول دادی تا هرچی میخوام بهم بدی ، حالا می خوای بزنی زیر قولت ؟

حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم و گفتم : مرده و قولش !!! مادر و همسرم با هم فریاد زدن که : مگر دیوانه شدی ؟ آوا ، آرزوی تو برآورده میشه !!!

صبح روز دوشنبه آوا رو با سر تراشیده شده و صورتی گرد به مدرسه بردم ! دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشایی بود . آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد و من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم .

در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت : آوا ، صبر کن تا منم بیام !!! چیزی که باعث حیرت من شد ، دیدن سر بدون موی آن پسر بود ، با خودم فکر کردم ، پس موضوع اینه !!! خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت : دختر شما ، آوا ، واقعا فوق العاده ست و در ادامه گفت : پسری که داره با دختر شما میره ، پسر منه ! اون سرطان خون داره !!! زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه و ادامه داد : در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد و بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده ! نمی خواست به مدرسه برگرده ، آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن . آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده !!! اما ، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه !!!!!

آقا ! شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین !

سر جام خشک شده بودم و شروع کردم به گریه کردن !!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:51 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

همسرم با صدای بلندی گفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فرو کنی ؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره ؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم . تنها دخترم آوا به نظر وحشت زده می آمد و اشک در چشمهایش پر شده بود . ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت ، آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود ! گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم : چرا چندتا قاشق گنده نمی خوری ؟ فقط بخاطر بابا عزیزم ! آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت : باشه بابا ، می خورم ، نه فقط چند قاشق ، همشو می خوردم ولی شما باید … آوا مکث کرد !!! بابا ، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم ، هرچی خواستم بهم میدی ؟ دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم ، قول میدم ، بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم ! ناگهان مضطرب شدم و گفتم : آوا ، عزیزم ، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی ! بابا از اینجور پولها نداره ! باشه ؟

آوا گفت : نه بابا ، من هیچ چیز گران قیمتی نمیخوام ! و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو خورد ! در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن عصبانی بودم ! وقتی غذا تمام شد آوا نزد من آمد ؛ انتظار در چشمانش موج میزد . همه ما به او توجه کرده بودیم و آوا گفت ، من میخوام سرمو تیغ بندازم ، همین یکشنبه !!!

تقاضای او همین بود !!!

همسرم جیغ زد و گفت : وحشتناکه ! یک دختربچه سرشو تیغ بندازه ؟ غیرممکنه !!! گفتم : آوا ! عزیزم ، چرا یک چیز دیگه نمی خوای ؟ ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین میشیم . خواهش می کنم ، عزیزم ، چرا سعی نمی کنی احساس ما رو بفهمی ؟

سعی کردم از او خواهش کنم ولی آوا گفت : بابا ، دیدی که خوردن اون شیربرنج چقدر برای من سخت بود ؟ آوا اشک می ریخت و میگفت شما به من قول دادی تا هرچی میخوام بهم بدی ، حالا می خوای بزنی زیر قولت ؟

حالا نوبت من بود تا خودم رو نشون بدم و گفتم : مرده و قولش !!! مادر و همسرم با هم فریاد زدن که : مگر دیوانه شدی ؟ آوا ، آرزوی تو برآورده میشه !!!

صبح روز دوشنبه آوا رو با سر تراشیده شده و صورتی گرد به مدرسه بردم ! دیدن دختر من با موی تراشیده در میون بقیه شاگردها تماشایی بود . آوا بسوی من برگشت و برایم دست تکان داد و من هم دستی تکان دادم و لبخند زدم .

در همین لحظه پسری از یک اتومبیل بیرون آمد و با صدای بلند آوا را صدا کرد و گفت : آوا ، صبر کن تا منم بیام !!! چیزی که باعث حیرت من شد ، دیدن سر بدون موی آن پسر بود ، با خودم فکر کردم ، پس موضوع اینه !!! خانمی که از آن اتومبیل بیرون آمده بود بدون آنکه خودش رو معرفی کنه گفت : دختر شما ، آوا ، واقعا فوق العاده ست و در ادامه گفت : پسری که داره با دختر شما میره ، پسر منه ! اون سرطان خون داره !!! زن مکث کرد تا صدای هق هق خودش رو خفه کنه و ادامه داد : در تمام ماه گذشته هریش نتونست به مدرسه بیاد و بر اثر عوارض جانبی شیمی درمانی تمام موهاشو از دست داده ! نمی خواست به مدرسه برگرده ، آخه می ترسید هم کلاسی هاش بدون اینکه قصدی داشته باشن مسخره ش کنن . آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه ها رو بده !!! اما ، حتی فکرشو هم نمی کردم که اون موهای زیباشو فدای پسر من کنه !!!!!

آقا ! شما و همسرتون از بنده های محبوب خداوند هستین که دختری با چنین روح بزرگی دارین !

سر جام خشک شده بودم و شروع کردم به گریه کردن !!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, ] [ 10:51 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

دختره داشته بافتنی میبافته میبینن هر دفعه ای یک بوئی هم میاد ، میپرسن پس این بو چیه ، میگه مامانم گفته یکی زیر میبافی یکی رو یکی ول میکنی

---------------------------------------------------------------

ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

---------------------------------------------------------------

نکته زمخت و نه چندان ظريف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچل‌های چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و می‌خواهند یک هفته‌ای ویزای کانادا بگیرند و اگر تلویزیون داخلی را ببینید خلاصه خبرهای صدا و سیما این است : باور کنید اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

---------------------------------------------------------------

شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره

---------------------------------------------------------------

پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

---------------------------------------------------------------

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!

---------------------------------------------------------------

حکمتی برای فهيمان : يارو داشته دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم

---------------------------------------------------------------

رئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟ كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه!

---------------------------------------------------------------

اين جريان واقعی است : يکی از دوستان دکتر تعريف ميکرد برای يه بنده خدائی شياف تجويز کردم ، يارو رفت و يکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نميدونم تا اين کپسول ها که دادين را ميخورم دلم آشوب ميشه

---------------------------------------------------------------

غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست

---------------------------------------------------------------

نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

---------------------------------------------------------------

طرف یه تیکه آشغال مي پره  تو چشمش . می ره جلوی آينه  تو چشش فوت ميكنه. خانمش بهش ميگه ديوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!

---------------------------------------------------------------

به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!

---------------------------------------------------------------

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

---------------------------------------------------------------

يه پيرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

---------------------------------------------------------------

به يکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه

---------------------------------------------------------------

يارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
يارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

---------------------------------------------------------------

به يکي ميگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست يارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

---------------------------------------------------------------

يکی از اين جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی

---------------------------------------------------------------

از يکي ميپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون ميشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است

---------------------------------------------------------------

مشتری: این کت چنده؟
فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان
مشتری: وای! اون یکی چنده؟
فروشنده: وای وای!!


---------------------------------------------------------------

يارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

---------------------------------------------------------------

دو تا تنبل دراز كشيده بودند يكيشون داشته خميازه ميكشيده اون يكي ميگه داداش تا دهنت بازه لطفا اين اصغر ما رو هم صدا كن

---------------------------------------------------------------

عروس ميره گل بچينه ، شهرداری ميگیرتش

---------------------------------------------------------------

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

---------------------------------------------------------------

یکی زنگ ميزنه 118 ميگه شماره غضنفر رو داريد يارو ميگه نه ، ميگه پس من ميگم تو يادداشت كن داشته باشی

---------------------------------------------------------------

به یارو میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

---------------------------------------------------------------

اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

---------------------------------------------------------------

يارو ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه : ما ميريم يه دور ميزنيم ، بر مي‌گرديم ، راستی تا ساعت چند بازيد ؟

---------------------------------------------------------------

يه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطي مي‌كنه، ميره انگشت مي‌كنه تو حلق راننده قطار

---------------------------------------------------------------

یارو با دختره دوست می شه می گه ببخشید اسم شما چیه؟ دختره می گه من اسمم شراره است ولی بچه ها صدام می کنن شراب. طرف می گه : منم اصغرم بچه ها صدام می کنن عرق سگی

---------------------------------------------------------------

يه دفعه دو تا هزار پا همديگر رو بغل ميکنن ميشن زيپ

---------------------------------------------------------------

يه نفر ميره جوراب فروشي ميگه آقا جوراب ميخوام فروشنده ميگه:مردونه ؟يارو دست ميده ميگه: مردونه

---------------------------------------------------------------

يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي خواستم

---------------------------------------------------------------

از طرف مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه

---------------------------------------------------------------

پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

---------------------------------------------------------------

دختره ميره تعليم رانندگي ... ازش ميپرسند چطور بود ؟ ميگه : بد نبود ! اما معلمش خيلي مذهبي بود. ميگن : واسه چي؟ ميگه : والا من هر كاري ميكردم هر جايي ميپيچيدم ميگفت : يا اباالفضل ...يا حضرت عباس...يا امام حسين

---------------------------------------------------------------

 تست فيزيك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟  1- بد نيست  2- خوب است  3- الحمدالله   4- تو خوبي؟

---------------------------------------------------------------

يه نفر يه سگ فلج داشته، هر وقت دزد ميومده، سگه رو مي گذاشته توي فرغون و دنبال دزده مي‌دويده

---------------------------------------------------------------

اخيرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ي دختر هاي ايراني در زبان فارسي ( پ ) و ( خ ) مي باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پرايد ) ( خرد ) کنند.  ( پاسپورت ) بگيرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد

---------------------------------------------------------------

تست هوش :  به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... ميگن نیم کیلو و نیم

---------------------------------------------------------------

بر اساس جديدترين تحقيقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقي همگي زن دارند

---------------------------------------------------------------

يه نکته جدی : ترجيح مي دم روي موتورسيكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اينكه تو كليسا باشم و به موتورسيكلتم فكر كنم - مارلون براندو

---------------------------------------------------------------

شرمنده ، بی ادبيه ولی ..... از فردا طرح قهوه ای ايرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی ميخواهيد بخوريد

---------------------------------------------------------------

آيا ميدانستيد که بزبزه قندي اولين بز ديابتي تاريخ است !

---------------------------------------------------------------

يارو لنگ بوده با کشتي ميره سفر...وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب

---------------------------------------------------------------

به يه نفر گفتن چه وقتي خيلي ضايع شدي گفت : يه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بيا خونه خاليه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم ديدم کسي نيست! دختر خالم گفت: من ميرم تو اتاق تو هم 5 دقيقه ديگه بيا تو!! منم 5 دقيقه بعد رفتم تو ديدم همه ميگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف ميگن خب چه ربطي داشت! ميگه: اخه لخت رفته بودم تو

---------------------------------------------------------------

توصيه دخترانه : اگه يه موقع مورد حمله يک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پايين دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اينجوری تو ميتونی بدوی ولی اون نميتونه

---------------------------------------------------------------

به ملانصرالدين ميگن جوان ها شراب ميخورن قمار ميکنن ترياک ميکشن دختر بازي ميکنن ... حکم چيه ؟ ميگه : گيشنيز

---------------------------------------------------------------

سرهنگه داشته امتحان رانندگي مي‌گرفته. از يارو مي‌پرسه: اگه يه نفر وسط خيابون بود، بوق ميزني يا چراغ؟ طرف ميگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف مي‌كنه مي‌پرسه: يعني چي؟ يارو ميگه: يعني يا برو اين طرف يا برو اون طرف

---------------------------------------------------------------

يه روز يه پسره رو ميبرن کلانتري ، ميگه چرا منو آوردين اينجا ؟؟ ميگن واسه عرق خوري .. ميگه پس چرا نميارين بخوريم؟

---------------------------------------------------------------

پسر خوب چگونه پسري است ؟ پسري كه اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بناي اوليه منحرف شدن اين گل پاك و معصوم است

---------------------------------------------------------------

پشت کنکوريه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ،،،ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا

---------------------------------------------------------------

ميدوني به يه دختر خوشگل كه لباس خواب پوشيده چي ميگن؟.............. ميگن : شب بخير

---------------------------------------------------------------

روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند / ديو هستند ولي مثل پري مي‌پوشند / گرگ‌هايي كه لباس پدري مي‌پوشند / آنچه ديدند به مقياس نظر مي‌سنجند / عشق‌ را همه با دور كمر مي‌سنجند / خب طبيعي ست كه يك روزه به پايان برسد / عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسد

---------------------------------------------------------------

دختره تو جلسه خواستگاری يه باد صدا دار ازش در ميره ، داماد از بس ميخنده مي افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسيمی آمد و گلی بر باد رفت

---------------------------------------------------------------

پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل  مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي... فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام... اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم ميرم!

---------------------------------------------------------------

طرف عروسي ميكنه، هفته بعد دست خانوم رو ميگيره ميبره دكتر ، ميگه: اقاي دكتر ما بچه دار نميشيم!! دكتره ميپرسه: چند وقته ازدواج كردين؟ طرف ميگه: يك هفته است!! دكتره شاكي ميشه، ميگه: داداش من، اين زنه ، مايكرووِيو كه نيست

---------------------------------------------------------------

يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم ، وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم ، پر پروانه شکستن هنر انسان نيست ، گر شکستيم ز غفلت،من و مايي نکنيم ، يادمان باشد سر سجاده عشق ، جز براي دل محبوب دعايي نکنيم ، يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بي سر و پايي نکنيم

---------------------------------------------------------------

شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام ميدن یا نه

---------------------------------------------------------------

غضنفر ميره رستوران، گارسون ميخواد بزارتش سر كار ميگه: غذاي امروز «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با «ليمو» است! غضنفر ميگه : «كوجی پورو تياپوفو ساخارينو گلاسه» با چي

---------------------------------------------------------------

پسره ، دختر محلشون را نشون ميکنه ، رفيقاش ميان با سنگ ميزنن

---------------------------------------------------------------

تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی ........ رفتم دکتر ، ميگن انگل داری

---------------------------------------------------------------

به دختره مي گن اگه دنيا رو بهت بدن چي كار مي كني مي گه من فعلا مي خوام درسمو ادامه بدم

---------------------------------------------------------------

دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق ميدزدیدن

---------------------------------------------------------------

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

---------------------------------------------------------------

ديگه از چشم افتادي . مي فهمي؟ ..............صاف افتادي تو قلبم

---------------------------------------------------------------

شيرفرهاد ميره تو صف نونوايي، شاطر نونوائی ميگه: نون تا اينجا بيشتر نمي‌رسه، بقيه برن. شیرفرهاد ميگه: ببخشيد اگه ميشه جمع‌تر وايسين نون به ما هم برسه

---------------------------------------------------------------

يه مرده ، زنشو تو یه فیلم بد می بینه آخر فیلم میگه خدا شکر که فیلم بود

---------------------------------------------------------------

يارو ميره حرم داد می‌ زنه : آقايون شلوغ نكنيد! حاجت ها قاطی‌ می‌شه! من پارسال اومدم ، حامله شدم

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

---------------------------------------------------------------

هميشه براي کسي بخند که ميدوني به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسي گريه کن که ميدوني وقتي غصه ‏داري و اشک ميريزي برات اشک ميريزه... براي کسي غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسي ‏باش که دوستت داشته باشه

---------------------------------------------------------------

پيروزي افتخار آميز دانشمندان ايراني در عرصه انرژي هسته اي و دستيابي آن عزيزان به اورانيوم غني شده رو ولش کن "خودت چه طوري؟

---------------------------------------------------------------

يه برره ای به رفيقش مي گه من يه تمساح پيدا كردم چيكارش كنم؟ ميگه ببرش باغ وحش. فردا رفقيش مي گه برديش؟ يارو مي گه : آره ، تازه امشب هم مي خوام ببرمش سينما

---------------------------------------------------------------

يك گاو نر دنبال يك گاو ماده مي افته گاو ماده هي فرار مي كرده دست آخر به يك كوچه مي رسه كه بن بست بوده برمي گرده و با حالت درماندگي مي گويد آخه چي از جون من مي خوايي گاو نر مي گه مااااااااااااااااااااااچ

---------------------------------------------------------------

گوش بده ببين چي ميگم . اگه يکي بهت پي ام داد گفت من حسن هستم و سراغ منو از تو گرفت بگو نمي شناسمش. اين يارو شماعي زاده فکر مي کنه گيتارش دست منه

---------------------------------------------------------------

يه پسره  به دختره ميگه بوس ميدي؟  ميگه نه ! پسره ميگه به جهنم بخاطر خودت گفتم من خودم زن دارم

---------------------------------------------------------------

يه برره ای  میمیره ، شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲تاشون سوال می کردن  .... ۶۰ تاشون حالیش می کردن

---------------------------------------------------------------

سپاس و ستايش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بي مدرکي است و به کلاس اندرش مزيد در به دري ، هر ترمي که آغاز مي شود موجب پرداخت زر است  و چون به پايان رسد مايه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمي شهريه اي واجب ..... از جيب و جان که بر آيد ...... کز عهده خرجش به در آيد

---------------------------------------------------------------

يه دفعه يه پسره داشته راه ميرفته ميخوره زمين هواااااااااا ميره نميدونی تا کجاااااااا ميره

---------------------------------------------------------------

يارو  زنگ میزنه ۱۱۰ میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین

---------------------------------------------------------------

يه بچه خوشگله ريش بزی ميذاره ، گرگه مياد ميخورتش

---------------------------------------------------------------

یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی ميگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه ميگه و ميخنده .... سومی ميگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم

---------------------------------------------------------------

يارو ماشينش تو برف گير ميکنه زنجير نداشته ،  سينه ميزنه

---------------------------------------------------------------

گرگه ميره در خونه شنگول و منگول در ميزنه ، مامانشون ميگه بيا تو بچه ها نيستن

---------------------------------------------------------------

زن خوب برای ازدواج بايد سه تا خصلت داشته باشه : 1 - نجيب باشه يعنی با جيب آدم کاری نداشته باشه ........... 2 - خانه دار باشه يعنی از خودش خونه داشته باشه

4 - مثل ماه بمونه يعنی شبها بياد و صبح بره خونه باباش ............... 5 - البته در حد متعالی اين که باباش وضعش توپ باشه و 3 تا سکته هم کرده باشه

---------------------------------------------------------------

به آسمون نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... به دريا نگاه ميکنم تو رو ميبينم  ... به دشت های سبز نگاه ميکنم تو رو ميبينم و حتی وقتی به قلبم نگاه ميکنم تو رو ميبينم ... بابا بيا برو اونطرف بگذار يه چيز بهتر ببينيم

---------------------------------------------------------------

اين هم يه شعر واسه بعضی دخترهای امروزی :

آخر يه روز تيک ميگيری  ،  لباسهای شيک ميگيری  ،  بابات را ميکنی کچل  ،  تا بينی رو کنی عمل ،  با همراهت زنگ ميزنی  ،  عينک رنگ رنگ ميزنی  ،  اين دل و اون دل ميزنی  ،  هي به موهات ژل ميزنی  ،  جنس لباسات تريکو  ،  موزيک فقط از انريکو  ،  جوراب های فسقلکی  ،  روسری های الکی  ،  با اشوه های شُتری  ،  ميشينی پشت موتوری  ،  تو خيالت خيلي تکی  ،  فکر ميکنی با نمکی  ،  خوشی با اين تيپ خفن  ، حالا قشنگی مثلا ؟

-----------------------------------------------------------------

از يه نفر ميپرسن اولين کسی که رفت مکه حاجی شد کی بود ميگه حاج زنبور عسل

-------------------------------------------------------------------

آقا ماشا ا... ميره تو بانک وام بگيره ، ضامن نداشته منفجر ميشه

-------------------------------------------------------------------

آقا ماشاا... را ميبرن بهشت ، زير پای مادران له ميشه ( آخه بهشت زير پای مادران است )

--------------------------------------------------------------------

يه دفعه بامشاد داشته با پيچ گوشتی به ناف شکمش ور ميرفته يکهو  پيچ شکمش باز ميشه باسنش مي افته

----------------------------------------------------------------------

به آقای پشندی ميگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. ميگه شکرالله ، حمدلله ، سيندرلاه

 ----------------------------------------------------------------------

يه دفعه يه آفتاب پرست ميره رو جعبه مداد رنگی " هنگ " ميکنه

----------------------------------------------------------------------

!!!! يه دفعه پليس  ( بامشاد )  را ميگيره بهش ميگه کارت ماشين ، گواهينامه ، بيمه ..... بامشاد ميگه بايد با اينها جمله بسازم

----------------------------------------------------------------------

يك روز تو ي جهنم شلوغ بوده و همه مي زدند و مي رقصيدند
يكي مي پرسه چي شده ..... مي گويند : آخ جون پروند ه ها گم شده ، پروند ه ها گم شده

----------------------------------------------------------------------

دکتر نظام وظيفه پسر لاغری را معاينه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دليل ضعف جسماني
پسره با خوشحالي گفت : آخ جون  فوری ميرم زن ميگيرم
دکتره نوشت : و همچنين ضعف عقلاني 
 

-----------------------------------------------------------

يه روز چند تا رفيق ميخواستن برن گردش ، اولی ميگه ماشينش با من ، دومی ميگه نهارش هم با من ، سومی هم ميگه تخمه و چای هم با من ، چهارمی ميگه پس حالا که همتون يه چيز ميارين منم داداشم را ميارم

-----------------------------------------------------------------------

يه روز ميبينن عزرائيل ماکسيما خريده  ، ميگن عزرائيل وضعت خوب شده ، ميگه حقوق اضافه کاری هاي زلزله بم را جمع کردم

-----------------------------------------------------------------------

مادر : پسرم ، من دارم مي رم خريد يه وقت به كبريت دست نزني ها
پسر : نه مامان جون  من خودم فندك دارم 
 

-----------------------------------------------------------------------

از خشايار پرسيدند : گاو بهتره يا گوسفند
خشاياره ميگه : گاو بهتره
مي پرسند چرا
ميگه : گاو وقتي ميخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه ميکنه بعد سمت چپ رو ، بعد ميره ، ولي گوسفند عين گاو سرشو ميندازه پايين رد ميشه 
 

-----------------------------------------------------------------------

بهروز خالي بند يه زن حامله رادر اتوبوس ميبينه و به او ميگه : خانم اين چيه
خانومه ميگه : معلومه بچه ام است ديگه
بهروزه ميگه : دوستش داري
خانومه : آره خوب، خيلي
ميگه : پس چرا قورتش دادي

-----------------------------------------------------------

يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم
 

-----------------------------------------------------------------------

خشايار قله اورست رو فتح ميکنه ، خبرنگارها جمع ميشن و ازش مي پرسند : آقا رمز موفقيت شما چي بود
خشاياره ميگه : والله آقا من اين چيزها حاليم نيست ، اگه بازم بهم بار بخوره ميارم اين بالا

-----------------------------------------------------------------------

آقا غلام تو اتوبوس كنار يه خانم چاقي نشسته بود يه نيگاه به خانومه کرد و گفت : راستي خانم اسم شما چيه
خانمه گفت : غنچه
آقا غلام گ
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

[ سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, ] [ 17:20 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جک جدید (2011و2012) و آدرس jookst.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 86
بازدید کل : 8557
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Alternative content