');return true;}document.write(''); return false; } Userllow" />

جک جدید (2011و2012)
برای کسانی که همیشه می خوان شاد باشن 
قالب وبلاگ

به غضنفر ميگن: با «رادار» جمله بساز ميگه: از اينجا به خونه ما راداره!!

به غضنفر ميگن: با «ريلكس» جمله بساز. ميگه: رفتيم باغ‌وحش با گوريل عكس گرفتيم!

به غضنفر ميگن: با «زنبور و خر و گاو» جمله بساز،‌ ميگه: زنبور خره، گاو منه!

به غضنفر ميگن: با «ستيز» جمله بساز، ميگه: موبايل سِت ايز آف (mobile set is off)!!!

به غضنفر ميگن: با «سوسن» جمله بساز. ميگه: من چلوكباب دوست دارم مخصوصا با سماق!

به غضنفر ميگن: با «سي‌دي» جمله بساز، ميگه: چُسيدي!

به غضنفر ميگن: با «سينا» جمله بساز. ميگه: با عباس‌اينا رفتيم بيرون!

به غضنفر ميگن: با «شمشير» جمله بساز، ميگه: فدات شم شير مي‌خوري؟!

به غضنفر ميگن: با «شيده» جمله بساز. ميگه: رفتم خونه ديدم بچه شاشيده!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 20:9 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

http://s2.picofile.com/file/7147675913/panapa.jpg

 

طرف اومده تو شرکت که کلی روی در و دیوار آرم و پوستر بیمه س میگه ببخشید اینجا شرکت بیمه س ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ نونوائیه الان خمیر تموم کردیم !

***************************

بهش میگم اگه بتونی میری اونور یا اینجا می مونی؟
میگه خارج از کشور؟ پـَـ نـَـ پـَـ اتاق بغلی رو میگم!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 20:7 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

http://s2.picofile.com/file/7147675913/panapa.jpg

 

دوستم گفت هر وقت نا امید شدی برو کوهستان و داد بزن امیدی هست؟ جواب میاد هستـــ هستـــ هست ..... من هم رفتم کوهستـان و داد زدم امیدی هست؟ جواب اومد پـــ نــه پــــــ ، پـــ نــه پــــــ پـــ نــه پـــــــ ....!!


****************

 

 

میگه امتحان چی داری؟؟؟ میگم وصایا,,, میپرسه وصایای امام؟؟؟ پـــ نــه پــــ... وصایای الیزابت تیلور

 

****************


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 20:3 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

 

bia2mob.net

 

لب دریا یه لیوان چای گرفتم دستم به رفیقم میگم قند داری ؟!؟ میگه واسه چایی میخوای پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بندازم تو آب دریا شیرین بشه

 

*********

پلیس تو جاده ماشینمونو نگه داشته بعد از بابام می پرسه دارید میرید مسافرت اون میگه پـَـــ نــه پـَـــ اومدیم مردمو تو ترافیک نگاه کنیم بخندیم

 

*********

بابابزرگ خدابيامرزمو ديشب تو خواب ديدم، گفت تن لش به جاي اينكه يكسره بري بنويسي پـَـــ نــه پـَـــ بشين 2تا فاتحه اخلاص برا من بخون پـَـــ نــه پـَـــ

 

*********

ساعت 2 نصفه شب دختره با يه آرايش خفن داشت تو يه خيابون خلوت ميپلكيد، رفيقم ميگه دخترفراريه؟ پـَـــ نــه پـَـــ خيليم دختره پاك و نجيبيه، الانم داره ميره دعاي ابوحمزه ثمالي پـَـــ نــه پـَـــ

 

*********

بچه داداشمو بردم باغ وحش، كوهان شترو نشون ميده ميگه عمو كوهانشه؟ پـَـــ نــه پـَـــ همه غمو غصه ها رو ريخته تو دلش، قلمبه شده از توي كمرش زده بيرون پـَـــ نــه پـَـــ

 

*********

از قالي شويي قالي رو با وانت آوردن، يارو وانتيه زل زده بهم نگاه ميكنه ميگه بيارمش توي خونه؟ پـَـــ نــه پـَـــ من تا كمر خم ميشم بذارش روم، خودتم سوار شو ببرمت تو كوچه يه دور بگردونمت دلت باز شه پـَـــ نــه پـَـــ

 

*********

بقیه ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 19:59 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

جکستان جدید

 

ل.ر.ه بچشو میزاره مدرسه تو لندن تا انگلیسی یاد بگیره
بعد از یک سال میره بهش سر بزنه تمام همکلاسیاش داد میزنن : شمس الله بوات اومده
جکستان جدید

تو تهران حکومت نظامی بوده، فرمانده به سرباز میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازهه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!

جکستان جدید

شرایط مهارتی جدید در استخدام خلبان:
۱ـ مهارت کامل در فرود بی چرخ…تک چرخ…و یا با چرخ پنچر..
۲ـ مهارت کامل در فرود با یک بال..یک و نیم بال…بدون بال..
۳ـ مهارت کامل در فرود با موتور نیمه روشن..نیمه خاموش…تمام خاموش…
۴ـ داشتن مهارت کافی در تعویض ویا رفع گیر چرخ بهنگام فرود..
۵ـ تعمیر قطعات موتور خاموش بهنگام فرود طی زمان ۵ ثانیه…زمانهای کوتاهتر در اولویت میباشند..

جکستان جدید

روزی سوسن (همسر شیخ) به اتاق اعتکاف شیخ وارد شدند و شیخ را خونین و مالین در حال ناله دیدند. شیخ در همان حال با زاری فرمودند: صد دفعه گفتم شبهای معراج این پنکه سقفی لعنتی رو روشن نکنین

 

جکستان جدید

برای ل.ر.ه مهمون میرسه براش یه مرغ سر میبره. مهمونش میگه راضی به زحمت نبودیم . ل.ر.ه میگه : زحمتی نیست سه تاشون رو سگ خورد یکیشونم تو بخور

جکستان جدید

غضنفر میره قهوه خونه میگه یه فنجون قهوه چنده..؟
-طرف میگه پونصد
غضنفر میگه شکرش چنده..؟
-میگه مجانیه
غضنفر میگه پس ۲کیلو شکر بده

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:54 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

زنه سکته ناقص میکنه
شوهرش میگه: تو چرا هیچ کاری رو درست انجام نمیدی؟
اس ام اس زناشویی

 

بهانه ی پسرا موقع به هم زدن:
۱ – فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی زشتی)
۲ – من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی زشتی)
۳ – من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی زشتی)
۴ – تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی زشتی)
۵ – من لیاقت تو رو ندارم (یعنی زشتی)…!!

اس ام اس زناشویی

کار هرکس نیست همسر داشتن
مرد خر میخواهد و پول خفن!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:52 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

ببینید هیولای درون گوشی موبایل چگونه در درمایکروویو آزاد میشود و نعره می کشد
عکس واقعیست. اما شما هوس ازاد کردن هیولای توی موبایلتان را نکنید.

عکس های دیدنی


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:51 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

دانشنمدان متعقدند که مغز آدما فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی……….

حالا بگو چند تا کمله غلط بود ؟؟؟

 

, ,

ارسال شده در مطالب جالب | | ۴ پاسخ

آنجا که درخت بید به آب می رسد

 

داستان عاشقانه

 

آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند
آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند…
…و عاشق هم شدند.
کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد،
و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم..
بچه قورباغه گفت: «من عاشق سرتا پای تو هستم»
کرم گفت:« من هم عاشق سرتا پای تو هستم.قول بده که هیچ وقت تغییر نمی کنی..»
بچه قورباغه گفت :«قول می دهم.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد.
درست مثل هوا که تغییر می کند.
دفعه ی بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه دو تا پا درآورده بود.

کرم گفت:«تو زیر قولت زدی»
بچه قورباغه التماس کرد:« من را ببخش دست خودم نبود…من این پا ها را نمی خواهم…
…من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت:« من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را می خواهم.
قول بده که دیگر تغییر نمیکنی.»
بچه قورباغه گفت قول می دهم.

ولی مثل عوض شدن فصل ها،
دفعه ی بعد که آن ها همدیگر را دیدند،
بچه قورباغه هم تغییر کرده بود. دو تا دست درآورده بود.
کرم گریه کرد :«این دفعه ی دوم است که زیر قولت زدی.»
بچه قورباغه التماس کرد:«من را ببخش. دست خودم نبود. من این دست ها را نمی خواهم…
من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم.»
کرم گفت:« و من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را…
این دفعه ی آخر است که می بخشمت.»
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد.
درست مثل دنیا که تغییر می کند.
دفعه ی بعد که آن ها همدیگر را دیدند،
او دم نداشت.
کرم گفت:«تو سه بار زیر قولت زدی و حالا هم دیگر دل من را شکستی.»
بچه قورباغه گفت:« ولی تو رنگین کمان زیبای من هستی.»
«آره، ولی تو دیگر مروارید سیاه ودرخشان من نیستی. خداحافظ.»
کرم از شاخه ی بید بالا رفت و آنقدر به حال خودش گریه کرد تا خوابش برد.
یک شب گرم و مهتابی،
کرم از خواب بیدار شد..
آسمان عوض شده بود،
درخت ها عوض شده بودند
همه چیز عوض شده بود…
اما علاقه ی او به بچه قورباغه تغییر نکرده بود.با این که بچه قورباغه زیر قولش زده بود، اما او تصمیم گرفت ببخشدش.
بال هایش را خشک کرد.
بال بال زد و پایین رفت تا بچه قورباغه را پیدا کند.
آنجا که درخت بید به آب می رسد،
یک قورباغه روی یک برگ گل سوسن نشسته بود.
پروانه گفت:«بخشید شما مرواریدٍ…»
ولی قبل ازینکه بتواند بگوید :«…سیاه و درخشانم را ندیدید؟»
قورباغه جهید بالا و او را بلعید ،
و درسته قورتش داد.
و حالا قورباغه آنجا منتظر است…
…با شیفتگی به رنگین کمان زیبایش فکر می کند….
…نمی داند که کجا رفته.

جی آنه ویلیس


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:50 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

شعر حماسی ر.ش.ت.ی

چون ایران نباشد به ت.خ.مم که نیست
روم جای دیگر وطن قحط نیست
اگر تن به تن ک.و.ن به دشمن دهیم
به از آن که خود را به کشتن دهیم

جکستان جدید
ر.ش.ت.ی.ه میره سربازی ، برادرش بهش نامه میده
سلام، ما برای تو خواستگاری رفتیم، زن گرفتیم ، خدا یک پسر بهت داده، اسمش کامبیزه
زنت خراب بود ، طلاقش دادیم ، مهرشو گذاشت اجرا، پلیسا دنبالتن، مواظب خودت باش .

جکستان جدید

طی مسابقه دو استقامت در ل.ر.ستان بدلیل منحرف شدن دوندگان از مسیر مسابقه مسئولان پس از ۶ ماه تلاش توانستند دوندگان را در حوالی یونان به ضرب گلوله متوقف و پیکر پاک آنان را به میهن اسلامی باز گردانند .

جکستان جدید

به غضنفر میگن: چی شد مامانت مرد ؟
میگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…
میگن افتاد مرد ؟ میگه: نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکـ.ست افتاد.
بهش میگن اون موقع مرد؟؟
میگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد.
میگن:خوب این دفعه مرد ؟ میگه: نه بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد!
بهش میگن:حتماً ایندفعه مرد ؟
میگه:بازم نمرد، دیدیم داره کُلّ خونه خراب میشه، با تفنگ زدیمش

جکستان جدید


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:50 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

مرکز آموزش خانواده برگزار می‌کند:

دوره های آموزشی  مهارت های زندگی

جک زن و شوهری

دوره های آموزشی ویژه آقایان

توجه: به دلیل پیچیدگى و مشکلى موضوعات، براى هر کلاس بیش از ٨ نفر ثبت نام نمی‌شود

کلاس ١
چگونه جایخى را پر می‌کنند؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید

کلاس ٢
آیا دستمال توالت خود به خود عوض می‌شود؟
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد

کلاس ٣
مسئولیت پذیری در قبال سطل زباله بردن یا نبردن ؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى

کلاس ۴
تفاوت‌هاى بنیادى بین سبد لباس‌هاى کثیف و کف زمین
برگزارى به صورت نمایش فیلم با توضیحات تکمیلى

کلاس ۵
آیا ظرف‌هاى غذا می‌توانند خودشان پرواز کنند و در سینک آشپزخانه فرود آیند؟
برگزارى به صورت نمایش ویدیویى

کلاس ۶
گم کردن ریموت کنترل و از دست دادن هویت
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتیبان١

کلاس ٧
یادگیرى چگونگى پیدا کردن چیزها ….. ابتدا نگاه کردن به سرجایش و بعد زیر و رو کردن خانه
برگزارى به صورت بحث آزاد

کلاس ٨
حفظ سلامتى … گل آوردن براى همسر سلامتى شمارا به خطر نمی‌اندازد
برگزارى به صورت نمایش اسلاید همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، یک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١

کلاس ٩
مرد واقعى هنگامى که راه را گم کرد از یکنفر سوال می‌کند
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد

کلاس ١٠
آیا از لحاظ ژنتیکى غیرممکن است که به هنگام پارک کردن ماشین توسط همسرتان ساکت بنشینید؟
برگزارى به صورت شبیه‌سازى کامپیوترى

کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنیادى بین مادر و همسر
برگزارى به صورت آنلاین و نقش بازى کردن

کلاس ١٢
حفظ آرامش به هنگام خرید کردن همسر
برگزارى به صورت تمرینات مدیتیشن و روش‌هاى تنفسى

کلاس ١٣
مبارزه با فراموشى … به یادآوردن روز تولد، سالگردها و سایر تاریخ‌هاى مهم
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى

کلاس ١۴
اجاق گاز چیست و چگونه استفاده می‌شود؟
برگزارى به صورت نمایش زنده

جک زن و شوهری

دوره های آموزشی ویژه خانم ها

جک زن و شوهری

کلاس ١
چگونه ۲٫۵ متر ماشین رو تو ۸ متر جای پارک قرار دهیم؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید

کلاس ٢
مسابقه فوتبال یک ورزش است نه فیلم غیر اخلاقی
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد

کلاس ٣
آیا می‌توان با آمادگی قبلی برای رفتن به مراسم عروسی همزمان با آقایان حاضر شد؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى

کلاس ۴
نحوه گرفتن صحیح فرمان اتومبیل (بطور ثابت و در حال دور زدن)
برگزارى به صورت نمایش فیلم با توضیحات تکمیلى

کلاس ۵
نحوه تشخیص تاریخ انقضاء مواد خوراکی از روی بسته آنها هنگام خرید
برگزارى به صورت نمایش ویدیویى

کلاس ۶
عدم ترس از نازل پمپ بنزین و استفاده از آن
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتیبان

کلاس ٧
اهمیت دادن به ظاهر و هیکل خود بعد از ازدواج به مانند قبل آن
برگزارى به صورت بحث آزاد

کلاس ٨
گفتن “عزیزم” به شوهر سلامتى شما را به خطر نمی‌اندازد
برگزارى به صورت نمایش اسلاید همراه با نوار صوتى

کلاس ٩
چطور می توان با تلفن زیر ۳۰ دقیقه صحبت کرد؟
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد

کلاس ١٠
آیا از لحاظ ژنتیکى غیرممکن است که هنگامی که خانم های خودمانی با هم تنها هستند حرف های زشت نزنند؟
برگزارى به صورت شبیه‌سازى کامپیوترى

کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنیادى بین شوهر و آرنولد شوارتزنگر ، براد پیت و بیل گیتس
برگزارى به صورت آنلاین و نقش بازى کردن

کلاس ١٢
رد نشدن از جلوی تلویزیون با جارو به هنگام پخش فینال جام باشگاه های اروپا
برگزارى به صورت تمرینات مدیتیشن و روش‌هاى تنفسى

کلاس ١٣
عدم حساسیت به دختران زیبا تر از خود و عدم زشت خطاب کردن آنها و ایراد بستن به آنها
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى

پس از پایان دوره، به کسانى که امتحانات را با موفقیت بگذرانند دیپلم افتخار داده خواهد شد..

جک زن و شوهری


 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:48 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

به مرده تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
- اسمت چیه؟
- همایون.
- به به، شغلت چیه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا می ری؟
- اهواز.
- عجب جایی! کبریت داری؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، مردک
پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟

جکستان خنده
چراغعلی تراکتور می خره، بلد نبود خاموشش کنه، می بنددش به درخت!
چک نوشتن غضنفر:
۲۳۱۰۰۰ ریال
معادل دو سه هزار تومان.
جکستان خنده
چراغلی می ره عیادت یکی از دوستانش، موقع خداحافظی به مامان دوستش میگه : این دفعه مثل دفعه قبل نکنید که مریضتون مُرد و مارو خبر نکردیدها!

جکستان خنده
جکستان جدید
آبادانیه یه پنجاه تومانی تقلبی چاپ می کنه، لو میره، می گیرندش…
میپرسه از کجا فهمیدین کار منه؟
می گن: آخه کنار در دانشگاه تهران سمبوسه فروشی کجا بوده؟!
جکستان خنده
غضنفر باباش می میره. بهش می گن مراسم نمی گیری؟ می گه: نه، به جاش می ریم مشهد!

***

جکستان خنده
آقای دست و دل باز تصادف کرده بود نشسته بود وسط خیابون می زد توی سرش که ماشینم! ماشینم داغون شد! خاک تو سرم شد. افسره رفت بهش گفت: بدبخت! آنقدر حرص ماشینت رو زدی که نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده!
آقاهه یه نگاه کرد به دستش گفت: یا حضرت عباس، ساعتم!
جکستان خنده
علت سقوط هواپیمای ارومیه معلوم شد…
خلبان
ترکی بلد نبوده، برج مراقبت می گفته: بیابان ده! (یعنی بیابان است)…
ولی خلبان فکر کرده برج می گه: بیا… بانده
جکستان خنده
به غضنفر می گن تا حالا معجزه دیدی؟ می گه آره، رفتم بانک در به اذن خدا باز شد!

***
جکستان خفن
چراغعلی پاش درد می کرده،
استامینوفن می اندازه تو جورابش محکم می بنده!
جکستان خنده
یه روز چراغعلی با نیسانش می ره تو یه مغازه! وقتی افسر میاد تا کروکی تصادف رو بکشه، اونو می کشه یه گوشه و بهش می گه: ۲۵۰۰۰تومن می دم، توی کروکی بنویس مقصر مغازه بوده!
جوکستان
گرداوری
جک و اس ام اس عصرونه


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:46 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین ۴ قطره چکید

زنده

باد

رفیق

با معرفت !

 

غضنفر تو سینما دست میکنه تو دماغش

میده به بغل دستیش میگه دست به دست کن بمالن به دیوار !

(بیشعور هم خودتی !)

****

دانشمندان دارن تحقیق میکنن که یک انسان تا چند وقت میتونه بدون مغز زندگی کنه

یه لطفی بکن سن خودتو بهشون بگو !!!

****

یک روز انگشت با دماغ دعوا می کنند دماغه به انگشته میگه

اگه از این به بعد بهت جنس دادم !

 

گفتی تو دلم اول و آخر خودتی ، از هرچه که دارم ، بهترینش خودتی

خندیدم و زیر لب مکرر گفتم ، شاهزاده قصه های من ، خر خودتی !!!

****

من عاشق نان داغم ای دوست

پروانه دشت و باغم ای دوست

گویند زن چراغ خانه است

من کشته چلچراغم ای دوست!

****

می گن وقتی یه خوشگل به آسمون نگاه می کنه،

ستاره ها براش چشمک می زنن و لذت می برن!

یه وقت تو به آسمون نگاه نکنی گند بزنی به حالشون !

****

با همه ی وجودم سرم رو روی شونه های مهربونت

میزارم و یواشکی دماغمو با لباست پاک می کنم !

 

سن خودتو ضرب در ۷۷۷ بکن بعد دوباره در عدد

۱۳ ضرب کنید عدد جالبی بدست می آید !

****

از وزارت کشاورزی مزاحمتون میشم !

شما به عنوان بهترین چغندر سال انتخاب شدید !!!

****

ببخشید این موقع شب بیدارت کردم میخواستم

ببینم هنوزم داری خواب پنبه دانه میبینی!!؟

 

زن .یه به شوهرش میگه: شوهر همسایه هر روز صبح که میخواد بره سر کار زنش رو

میبوسه! تو چرا این کار رو نمی کنی؟

شوهر میگه: آخه من که زنه رو خوب نمی شناسم !!

****

زبونی که نگه دوست دارم به درد بستنی لیسیدن میخوره !

پس

د

و

س

ت

د

ا

ر

ولش کن ! بستنیش خوشمزه تره !!!

****

وقتی پیر میشی ، ممکنه موهاتو از دست بدی یا امکان داره

دندون هات خراب بشه و از دست بره ، ولی زیبائیت رو از دست نمیدی

چون آدم چیزی رو که نداره ، هیچوقت از دست نمیده !!!

 

مگسه داشته گه میخورده ! یک دفعه بالا میاره !

میگن چی شد !؟ میگه : توش مو بود !!!

****

میدونی سلول های مغزت چقدره !؟

۱کی؟

۲تا ؟

۱۰۰تا ؟

شایدم هزار ، شاید هم به میلیون برسه شاید هم به ملیارد

شاید هم اصلا سلول نداشته باشی ! چون نمیدونی من الان سر کارت گذاشتم !!!

****

مامانه داشته واسه بچه اش لالائی میخونده

بعد از ۱۵ دقیقه بچه میگه :

خوب دیگه مامان خفه شو میخوام بخوابم !!!

 

تو مراسم ختم غضنفر اعلام میکنن :

مرحوم وصیت کرده مشکی نپوشید

فامیلاش میگن مرحوم غلط کرده ! ما به احترامش میپوشیم !!!

****

گناه من نیست که بعد از تو ، او آمد. تقسیر قوانین دستوری است !!!

****

اگه کسی بهت گفت خوشگل, اول یه لبخند ملایم بزن بعد

با مشت بزن تو چشمش تا دیگه مسخرت نکنه !!!

****

به غضنفر میگن اذون بگو :

میگه : چی بگم والا ! همه چیز از یه نگاه شروع شد !!!

 

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز !!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:44 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

چشم ها رو شستم… جور دیگر دیدم… باز هم سود نداشت…
تو همان کره الاغی بودی، که هنوزم هستی!


گوشه ای از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توی دنیا یه قلب هست که فقط برای تو میتپه اونم قلب خودت .


وقتی زنت خونه نیست چه کار می‌کنی؟ استراحت. وقتی هست چی؟ استقامت .
***
به غضنفر میگن پسرت رکورد شکونده میگه گه خورده من که پولش رو نمیدم
***
یه ضرب المثل با حال دریایی میگه: رسیدی خونه بزن تو گوش زنت!!! تو نمیدونی واسه چی زدی…اما اون میدونه چرا خورده
***

غضنفر عینکش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشش، سرش گیج میره میخوره زمین!


یه چوب کبریته سرش رو می خوارونه آتیش می گیره .
***

قاضی: شکایت شما از این اقا اینه که به شما گفته: احمق ، بیشعور ، نفهم…
شاکی: بله.عین حقیقته.
قاضی:پس اگه عین حقیقته چرا شکایت کردی؟


مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد

ولی تا رسید به خانه، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟

زنش گفت: آره

مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!


به غضنفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش


غضنفر داشت دنبال جای پارک می گشته اما پیدا نمی کرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارک برام پیدا کنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم که یه دفعه یه جای پارک می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا کردم .



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:43 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

جک جدید 2011

بروسلی رو کشتن .تختی روکشتن. داداشی رو کشتن. ولی تا حالا دیدی یه آدم معتادرو بکشن؟

نتیجه اخلاقی:ورزش بیشتر از اعتیاد برای سلامتی ضرر داره…!

جک جدید 2011

دختره توی مطب دندونپزشکی به دکتر میگه :

آقای دکتر من انقدر که از دندون کشیدن می ترسم از حامله شدن نمی ترسم .

دکتر میگه : خانم زود تصمیمتو بگیر می خوام صندلی رو تنظیم کنم …!!!

جک جدید 2011

ر.ش.ت.یه میره خونه میبینه یه مرده تو حیاط وایساده، میگه: خانم این کیه؟ زنش میگه: ابوریحان بیرونی

میبینه یه مردلخت رد شد. میگه: این کی بود؟ میگه: باباطاهرعریان

شب موقع خواب مرده دید یه نورچراغ افتاد تو صورتش. به زنش گفت: پاشو خانم شیخ فضل الله نوری اومده باهات کارداره!

جک جدید 2011

 

هیچ وقت کاری انجام ندهید که عمه تان تاوانش را بدهد

جک جدید 2011

زن به شوهر: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم ، من یه ماه که حاملم !

مرد: خودت از پنجره میپری بیرون یا من بندازمت؟

زن: چرا اونوقت؟

مرد: واسه اینکه منم میخوام یه حقیقتی رو بگم!

زن: چه حقیقتی؟

مرد: من ۴ سال پیش رفتم دکتر کلا سیستمم رو تعطیل کردم.

در اینجا زن میرود و خود را بسیار مسالمت آمیز از پنجربه بیرون پرت میکند

جک جدید 2011

ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺻﺪ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ

ﻣﻴﮕﻪ ﻳﻪ ﭘﻠﻴﺲ ﺻﺪ ﻭ ﺩﻩ ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﻦ

ﺑﻘﻴﺸﻮ ﻫﻢ ﺁﺩﺍﻣﺲ ﺑﺪﻳﺪ!

جک جدید 2011

به غضنفر میگن: تا کجا درس خوندی؟

میگه: تا اونجا که دهقان فداکار لباسشو درمیاره و منتظر تصمیم کبری میشه

جک جدید 2011

شعر جدید بچه های ع.ر.ب:اتل متل توتوله….نصف بابام د.و.د.و…..ه

جک جدید 2011

 

چراغعلی عروسی میکنه از حجله میاد بیرون دست خواهر زنشو میگره ببره تو!!

پدر زنش میگه: اینو دیگه کجا می بری؟

میگه: ۸ میلیون خرج عروسیم شده همتونو م.ی.ک.ن.م

جک جدید 2011

ما ایرانی ها

وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :

عجب نقاشیه نکبت…

چه دست فرمونی داره توله سگ…

چقدر خوب میخونه بد مصب…

چه گیتاری میزنه ناکس…

استاده کامپیوتره لامصب…

موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…

عجب گلی زد بی وجدان…

بیشرف خیلی کارش درسته…

دوستت دارم وحشتناک…! ء

اما وقتی میخوایم فحش بدیم:

…برو شازده…

چی میگی مهندس…

آخه آدم حسابی…

دکتر برو دکتر

چطوری آی کیو؟

به به! استاد معظم!

کجایی با مرام؟

باز گلواژه صادر فرمودی؟

جک جدید 2011

ﺑﻪ ﻏﻀﻨﻔﺮ ﻣﯿﮕﻦ:ﺑﭽﻪ ﺍﺕ

ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﻪ.

ﻣﯿﮕﻪ:ﺣﺸﯿﺶ ﭼﯿﻪ؟

ﻣﯿﮕﻦ:ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻣﯿﺮﻩ ﻓﻀﺎ.

ﺷﺐ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ،ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻪ:ﺍﮐﺒﺮ ﺣﺸﯿﺶ ﻣﯿﮑﺸﯽ؟

ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ:ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﮕﻪ؟

ﻣﯿﮕﻪ:ﺧﻔﻪ ﺷﻮ ﺗﻮ ﻓﻀﺎ ﺩﯾﺪﻧﺖ

 

جک جدید 2011

گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم… می بینمت خوشگم… بوس بوس بوس

گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال… بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر

بعد از قطع کردن تلفن :

دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکبیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد

پسرها: بابا عجب بچه باحالیه این ممد خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:42 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

غضنفر نون بربری خریده بود و از جلوی نونوایی ماشینی رد شد دید نونا تو دستگاه دارد می چرخن. به یارو میگه چقدر میگیری نونه منم یه دور سوار کنی؟

 

به غضنفر میگن حموم چند بخشه؟ میگه: 2 بخش، زنونه و مردونه

 

به غضنفر میگن یه شعر بگو؟ میگه: میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جانم به قربانت ولی حالا چرا عاقل کند کاری کند که باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواستن توانستن است.

 

به غضنفر میگن 12 فروردین چه روزیه؟ میگه روزیه که میریم جا میگیریم برای سیزده بدر

 

 

تا غضنفر خونشون کنارهم بوده و هر 30 ثانیه برق یکیشون قطع میشده . تحقیق می کنن می بینن برقشون رو از چراغ راهنمایی گرفتن

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:39 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

جک جدید 90

اولین هنری که پس از دیدن چهره آرایش کرده دختران امروزی به ذهن شما متبادر میشود چیست؟

الف: مینیاتور.
ب: صافکاری، بتونه کاری و نقاشی اتومبیل!!!!
ج: آسفالت کوچه بغلی!!!!
د: من به ناموس مردم نگاه نمیکنم
جک جدید 90
بعضیا فکر می کنن خیلی تیزن ….!
سوزنم تو همین فازا بود نخ رفت تو کو …ش!!

 

جک جدید 90

بچه می ره مغازه می گه نخود سیاه دارین ،

مغازه داره بهش می گه بدو برو خونه دارن مامانتو می … !!!

 

جک جدید 90

شب امتحان خوابگاه دخترا :
چهار بار دوره کردم ..میفهمی چهاربار.. نتونستم دوره پنجمو بزنم!
مهناز جون اون کتابو بده به من(صدای هق هق و گریه)

شب امتحان خوابگاه پسرا:
( ساعت ۲ نیمه شب همراه با دود قلیون ) بوزینه مگه بهت نمیگم رد بده! شاهش دست من بود!!

 

جک جدید 90

 

جک غضنفری
غضنفر واسه عاشورا نمی دونست پشت ماشینش چی بنویسه. نوشت : یزید ازت انتظار نداشتم!!!

جک جدید 90

 

به غضنفر میگن چرا ازدواج نمیکنی؟
میگه آخه نامردیه یکی واست غذا بپزه لباساتو بشوره همه کاراتو بکنه اونوقت تو آخر شب بگیری ب.ک…نیش!!!

 

جک جدید 90

دوست دختر غضنفر بهش زنگ می زنه…میگه ما باید از هم جدا شیم!! غضنفر میمونه چیکار کنه…میگه من ازت حامله ام

 

جک جدید 90

اس ام اس رمضان

بزرگی فرموده هر کس ۲۷ روز از ماه رمضان را روزه بگیرد…۳ روز دیگر میماند..

 

جک جدید 90

رفتم تو سوپر مارکت میگم یه آب معدنی خنک بدید
یارو میپیچه لای روزنامه میده بهم، میگم مگه ویسکیه؟
میگه این الان از ویسکی جرمش سنگین تره .. !!!

 




موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:34 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

رشت زلزله مياد، رشتيه ميره بالاي سر جنازه زنش وميگه فقط ديوار روت نخوابيده بود كه اونم خوابيد.
 

رشتيه پاي كامپيوتر جو ميگيرتش زنشو (سند تو ال) ميكنه


به رشتيه ميگن بگو به جون زن و بچم .
 
 
 

ميگه: به جون رشت و حومه.


چوپان دروغگو مي ميره تو قبر ميپرسن اسمت چيه؟ميگه دهقان فداكار


بچه هه به دنيا مياد يه دستش مشت بوده مشتشو باز مي كنن مي بينن توش قرص ضد حاملگيه!


ميدوني معني كلمه ي love چيه؟

l : لايق دوست داشتن بودن

o:اميدوار بودن به اينده اي روشن

v : وفا دار بودن در عشق

e: انرزي هسته اي حق مسلم ماست


به رشتيه ميگن نظرت در مورد انرژي هسته اي چيه؟

ميگه : انرژي هسته اي مثل ناموس مي مونه كه استفاده صلح اميزش حق مسلم همه ي ماست.


به معتاده ميگن فرق تو با ورزشكارها چيه؟

ميگه اونا تكنيكي كار ميكنن ما پيكنيكي.


غضنفر تو هواپيما تفنگشو ميذاره رو مخ خلبان و ميگه:از همينجا صاف ميري بندرعباس خلبانه ميگه:حالا چرا بندرعباس؟

ميگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقي ببردم دوبي.


غضنفر حال نداشته بره حموم جاش يه كپسول چرك خشك كن ميخوره.


به يارو ميگن چرا زن نميگيري؟ ميگه اي بابا.كي مياد زنش رو بده به ما؟


 يارو كفترشو گم ميكنه تو روزنامه اگهي ميده بيوه بيوه.......


يارو ميره بازار كدو بخره در مغازه كه ميرسه اسم كدو رو يادش ميره ميگه: ببخشيد اقا گلابي خانواده داريد؟؟؟


غضنفر مي‌ميره مي‌ره اون دنيا، ازش مي‌پرسن چي شد مردي؟ ميگه داشتم شير مي‌خوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست


به بگور برره ميگن يه شعراز خودت در وكن ميگه:

ديشب در ماه روي تو را ديده بيدم انگار كه ، فضانوردها در ماه ريده بيدند. خوب بيد


رشتيه ميره خونشون چراغ و روشن ميكنه ميبينه يكي رو زنش خوابيده، ....دوباره چراغ و خاموش مي كنه ميگه؟جواب ابلهان خاموشيه


پسر ميگه: ببخشيد اسم شما چيه ؟

دختر با ادا ميگه :عطر گل ياس اسمم ثريا س وبعد از پسر اسمش را مي پرسد

پسر ميگه:گوز تو هوا پخشه اسمم جهان بخشه

 


رشتيه به دوستش ميگه : خاك بر سر بي غيرتت كنن....زنم خالكوبي عكس خواهرتو رو شيكم اصغر اقا ديده!!!

رشتيه واسه اينكه به بچه محلاش ضد حال بزنه ميره زن ايدزي ميگيره!!!


 غضنفر يه سكه ميندازه هوا شير مياد فرار ميكنه!


اصفهونيه و رشتيه و تركه با هم يه جا كار ميكردن .يك روز ساعت ناهار اصفهونيه ظرف غذاشو باز ميكنه ميبينه قورمه سبزيه.ميگه اگه فردام قورمه سبزي باشه من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين.رشتيه غذاشو باز ميكنه ميبينه كله ماهيه .اونم همينو ميگه.تركه ظرف غذاشو باز ميكنه ميبينه كوفتست .حالش بهم ميخوره ميگه منم اگه فردا باز تو اين ظرف كوفته بود خودمو از اين برج ميندازم پايين.فردا هر سه نفر ميان سر كار و در غذا ها رو باز ميكنن و از قضا هر سه تكراري بوده و اينام خودشونو ميندازن پايين.خلاصه پليس مياد و اخر سر زن هاشونو مقصر ميدونه.زن اصفهونيه ميگه: من نميدونستم .تو خونه هر وقت قورمه سبزي درست ميكرديم اين ميخورد.زن رشتيه ميگه:اووو! تو رشت همه كله ماهي ميخورن من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره.زن تركه ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونه مادرم بودم ، اين خودش وخودش غذا درست ميكرد.


اگه گفتي چرا دو × دو ميشه هفت؟ خب چون علم پيشرفت كرده !

اينم اثباتش:

2×2

به دوها يك رقم اضافه ميكنيم

<=(2+1)×(2+1)

9=3×3

چون 2 واحد به ضريب ها اضافه كرده ايم در اخر دو واحد از حاصلضرب كم ميكنيم.

=> (9-2)=2×2 => 7=2×2


 رفيق غضنفر بابا ش مرده بوده هي بي تابي ميكرده .دوستاش بهش ميگن برو دلداريش بده.ميره پيشش ميگه: ناپلون رو كه ميشناسي؟ اينهمه جنگ و فتوحات كرد اخر مرد.انيشتنم كه ميشناسي؟اينهمه كشف و اختراع كرد اخرش مرد.باباي تو كه هيچ گهي نبود تو اينقدر براش بي تابي ميكني.

 


 

 

قاضي: شكايت شما از اين اقا اينه كه به شما گفته: احمق ، بيشعور ، نفهم...

شاكي: بله.عين حقيقته.

قاضي:پس اگه عين حقيقته چرا شكايت كردي؟


يه چوب كبريته سرش رو مي خوارونه آتيش مي گيره


غضنفر عينكش را دور دستش مي چرخونه بعد ميزنه چشش، سرش گيج ميره ميخوره زمين!


وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟ استراحت. وقتي هست چي؟ استقامت


گوشه اي از نامه عاشقانه غضنفر به زنش : بدون توي دنيا يه قلب هست كه فقط براي تو ميتپه اونم قلب خودت


به غضنفر ميگن چرا ميري سربازي؟ ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش


غضنفر داشت آب جوش ميريخته توي باغچه! بهش ميگن: چرا آب جوش ميريزي تو باغچه؟؟ ميگه: آخه چاي كاشتم.


غضنفر مي‌ميره، مي‌برنش بهشت. دو سه روز مي‌گذره، ‌يك روز ميان ازش مي‌پرسند كه همه چي ميزون هست يا نه، ميگه: والله همه چيز عاليه، فقط كمي هوا سرده! مي‌برنش دم مرز جهنم كه يخرده گرماي جهنم بخوره بهش، كه گرم شه. دوباره بعد از چند روز ميان مي‌پرسند: خوب اوضاع چطوره؟

ميگه: والله همه‌چي خوبه، ولي هنوز يه ذره سوز مياد! ميگن بابا تو اصلا" لياقت بهشت رو نداري، ميندازنش تو جهنم! بعد از چند روز ميان، مي‌پرسند: خوب بالاخره گرم شدي؟ ميگه: والله اينجا بهتره، ولي هنوز هم يه ذره سوز مياد! شاكي مي‌شند ميندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مركز آتيش. چند روز مي‌گذره‌ ، ميان بهش سر بزنن ببينيند اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز مي‌كنند، غضنفر داد ميزنه: ‌داداش اون درو ببند،‌ يخ كرديم .


غضنفر عاشق مي شه روي در خونش مي نويسه بزودي در اين محل جشن عروسي برگزار مي شود.


دو تا ماشين با هم تصادف مي‌كنند. افسر مياد و مي‌پرسه: كدومتون مقصر بوديد؟ غضنفر ميگه: والله من خواب بودم، نديدم از ايشون بپرسيد .


غضنفر داشت دنبال جاي پارك مي گشته اما پيدا نمي كرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارك برام پيدا كنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم كه يه دفعه يه جاي پارك مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا كردم .


قزويني ها به توالت ميگن زورخونه


از يه بسيجيه مي پرسن : دو خط موازي چيه ؟ ميگه : دو خط موازي دو خطي هستند كه هيچ گاه بهم نميرسن ، مگر به دستور مقام معظم رهبري!


يه روز يه ياروكفتر بازه ميشنوه تو قزوين كفتري هستش كه با يه بال پرواز ميكنه ميره و اونو ميخره ميبره شهر ، خودشون ولي ميبينه كفتره بادو بال پرواز ميكنه شاكي ميشه برميگرده قزوين پيش فروشندش ميگه عوضي ، اين كه درست پرواز ميكنه !!! يارو ميگه بالام جان اينجا گزوينه و اين كفترم از ترس كونش يه بالشو ، ميگيره در كونش و پرواز ميكنه .


به يارو ميگن يك جمله بگو توش 6 تا بيل داشته باشه ميگه: والا نميدانم هابيل با بيل قابيلو كشت يا قابيل با بيل هابيلو كشت


يه روز يه غضنفر تو جوي اب تف ميكنه... ميدو دنبالش تاپاش رو روش بزاره


يه روز غضنفر به زنش ميگه بيا هر پنجشنبه بريم پيتزايي بعد زنش ميگه نه پنجشنبه ديره بيا هر دوشنبه بريم


غضنفر به زنش ميگه سه تا حيوون رو نا ببر كه با حرف خ شروع بشه ميگه خودت خواهرت خدا بيامرز مادرت


يارو تو قزوين بوده پولش افتاده بوده زمين....ولي دولا نميشده برش داره ، يه پيرمرده مياد بهش ميگه بالام جان را پولتو بر نميداري...؟؟ يارو ميگه: بابا اينجا قزوينه...خطرناكه...پيرمرده ميگه: نه بابا اين حرفا ماله قديمه...اينجا عوض شده. يارو ميگه راستي؟؟؟پير مرده ميگه: آره بابا

يارو تا دولا ميشه پولشو برداره پيرمرد ..................يارو شاكي ميشه ميگه:مرتيكه عوضي مگه نگفتي اينجا عوض شده... اين كارا ماله قديمه؟؟؟؟ پير مرد ميگه: خوب بالام جان منم ماله قديمم ديگ


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 10:29 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

به پيرزنه ميگن شوهرت بديم يا بفرستيمت مكه ميگه ننه مكه كه فرار نميكنه

فرستنده : 09360xxx417 - راوين


کابینه زندگی مشترک :
زن : وزیر سلب آسایش
شوهر: وزیر کار
مادرزن: وزیر جنگ
مادر شوهر: وزیر اغتشاشات
خواهر زن : جاسوس دوجانبه
خواهر شوهر: وزیر اطلاعات و بازرسی
پدرزن: وزیر ارشاد
پدرشوهر: رئیس سازمان بهزیستی.

فرستنده : 09360xxx417 - راوين


غضنفر یه دوقلو می بینه میزنه زیر خنده میگن:چرا میخندی؟میگه:بابا تابلوئه که فتوشاپه!!!!

فرستنده : روناک


غضنفر میره نانوایی، یه 5 ریالی میده میگه نون میخوام. یارو بهش میگه نون که 5 ریال نیست! غضنفر گفت: صداشو درنیار من ماکسی میلیانوسم.

فرستنده : leila71


غضنفر میره پرنده فروشی طوطی بخره یه جغد میکنن تو پاچش. میاد خونه بعد یه مدتی دوستش میاد پیشش میگه: طوطیت حرف هم میزنه؟ میگه: حرف نمیزنه، خوب دقت میکنه!!

فرستنده : سید هادی


یه روز غضنفر یه دستش تو دست نامزدش بوده و با دست دیگه رانندگی می کرده پلیسه می بینتش می گه آقا دو دستی بگیر . غضنفر میگه خب چه جوری رانندگی کنم؟؟!!

فرستنده : M.E.Cooper


یه روز از عربه میپرسن پنکه چند بخشه میگه نمیدونم پرو پخشه !

فرستنده : beherooz


حیف نون زنگ زد فلسطين:
- الو فلسطين
-بله
-پس غلط میکنید ميگيد اشغاله!

فرستنده : 09117xxx987 - سارا جون


به غضنفر میگن متولد چه ماهی هستی میگه : 5 آذر میگن چه سالی؟ میگه هر سال!!!!

فرستنده : Mina


غضنفر داشت نماز می خوند یکی از پشت سر رد میشه میگه اوه عجب آدم باخدایی!!! غضنفر نماز رو قطع می کنه سرشو برمیگردونه میگه: تازه روزه ام هستم!!!

فرستنده : بابلی کیجا


تبلیغات در شبکه های تلوزیونی شهر غضنفر : مصاحبه با خلبان هواپیمای بدون سرنشین امریکایی امشب بعد از اخبار شبکه 4 !

فرستنده : amir


یارو میره پیش خودپرداز با گریه میگه:خود پرداز شیر مادرت ، گی خوردم پیل نخاستم گواهینامه ما پس بده !

فرستنده : بهنام


حیف نون ميره پيش خداميگه: چرامنو آفريدي ؟ خدا ميزنه تو سر جبرييل ميگه : مگه نگفتم اگه خاك اضافه اومد مسخره بازي در نيارين!!!

فرستنده : 09365xxx716


زنه شوهرشو میبره دکتر
دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش فراهم بشه و برای ۱ سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن. تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟ زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!

فرستنده : Pedram


حیف نون تو عروسيش گم ميشه دنبالش ميگردن ميبينن رفته تو ميني بوس جابگيره !!

فرستنده : 09117xxx987 - سارا جون

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 8:1 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟
میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم!

فرستنده : Sara


بگذار قلم را به غزل بسپارم
شاید گره ای باز شود از کارم
پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟
گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم

فرستنده : 09179xxx764 - SOREN


سوال پرسیده ، یکم مکـث کردم ، میگه داری فکر میکنی ؟!
میگم پـَـــ نــه پـَـــ please wait <<<<<>>>>>>loading...

فرستنده : Pedram


دارم سبزی خورد می کنم … دستم بریده … میگم مامان چسب داری؟ میگه دستتو بریدی؟!
پـَـــ نــه پـَـــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!

فرستنده : Pedram


رفتم سوپری میپرسم قهوه تلخ جدید نیومده ؟ میگه قهوه تلخ؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ چای محسن میخواستم از اینا که آهنربا جایزه داره!

فرستنده : Pedram


دارن گوسفندرو قربونی میکنن … یه آفتابه آوردن که بش آب بدن اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟
پـَـــ نــه پـَـــ آفتابه آوردن ببرنش دستشویی استرسش از بین بره !

فرستنده : Pedram


زنگ زده گیر داده بیا بریم بیرون میگم کار دارم میخوام برم تعمیرگاه میگه واسه ماشین؟
پـَـــ نــه پـَـــ یکی دو روزه گلوم درد میکنه میرم نشون بدم ببینم از کجاشه!

فرستنده : Pedram


يکي از دوستام داره از دربند به سمت تجریش میرم باکوله پشتی .دختره اونو دیده میگه:شما کوهنوردید؟!
دوستم ميگه پـَـــ نــه پـَـــ کارم باربریه.بار خورد سمت کوه .الانم دارم برمیگردم!

فرستنده : Pedram


افسره وایستاده سر چهار راه داره با تایمر چراغ راهنمای ور میره دوستم دیده میگه اه ناکس داره زمانشو دستکاری میکنه؟
میگم: پـَـــ نــه پـَـــ داه استریت تیپس میره مردم پشت چراغ حوصلشون سر نره.

فرستنده : Pedram


خط ريشمو زدم دوستم ميه اه خط ريشتو چه بد زدي مگيم : آره خودم زدم ميگه با ماشين زدي ميگم پ نه پ با ليفتراك زدم !

فرستنده : Pedram


ميگم گوشيم تو خيابون رفت زير كاميون
ميگه شكست؟!
پ ن پ اومد بيرون گفت اخ قولنجم!

فرستنده : 09354xxx370 - زهیر


تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم ! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
میگیم:پ نه پ میگیم هورا ! ما هم از این دبـــّه ها داریم!!

فرستنده : 09354xxx370 - زهیر


دوستم داشت مسواك ميزد...
بهش ميگم داري مسواك ميزني؟ ميگه اره . ميگم با چي؟
ميگه با خمير دندون.....
گفتم خاك تو سرت اينهمه بهت فرصت پ نه پ دادم استفاده نكردي

فرستنده : 09387xxx534 - specter


دارم کوله پشتی ام رو میبندم که بریم کوه ، مامانم اومده میگه کوله بستی بری کوه؟
گفتم پ ن پ کوله بارت بربند شاید این چند سحر فرصت آخر باشد....!

فرستنده : حسام جون


به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ، میگیرنت... میگه کی؟ پلیس..؟
میگم : پـَـ نـَـ پـَـ ، دست اندر کاران شبکه فشن تی وی ..!

فرستنده : مهربان



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 8:0 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

حمید استیلی بعد از خونه نشین شدن
پسر حمید استیلی : بابا برام توپ میخری ؟
حمید استیلی : نه بچه برو اعصاب ندارم
پسر : نمیخری ؟
حمید استیلی : نه نه نه
پسر حمید استیلی : علیییییییه دایی علیییییییه دایی

فرستنده : siamak


به غضنفر میکنه دوس داری فوتبالیست بشی‌ .میگه نه .می‌پرسن واسه چی‌ ،میگه وقتی‌ آدم گول میزنه تأمین جانی نداره !

فرستنده : arad


اگر پیاده روی و دوچرخه سواری برای سلامتی مفیده پستچی باید همیشه زنده باشه! یه نهنگ تمام روز رو شنا می کنه، ماهی و آب می خوره ولی باز هم چاقه! یه خرگوش بیشتر وقتا در حال دویدنه و جنب و جوش داره و گیاه خواره ولی فقط ۱٫۵ سال عمر می کنه! یه لاک پشت جنب و جوش نداره، به آرامی حرکت می کنه و هیچ کاری نمی کنه ولی ۴۵۰ سال عمر می کنه! خودتون قضاوت کنید، باز هم می گید ورزش کنم !؟

فرستنده : Pedram


اگه ورزشی به نام “سگ دو” جز مسابقات المپیک ۲۰۱۲ بود حتما ما ایرانیا می تونستیم خودی نشون بدیم!

فرستنده : Pedram


حیف نون با پرسپولیس قرارداد می بنده ... بهش میگن تو چه پستی میتونی بازی کنی؟ میگه تو شادی بعد از گل...

فرستنده : مهربان


یارو میره مسابقه کشتی کج تا زنگ مسابقه به صدا در میاد میگره داور رو میزنه. میگن چرا به جای حریف اینو زدی ؟! میگه میخواستم صورت مسئله پاک بشه

فرستنده : صبا


حیف نون با غضنفر شطرنج بازی می کنه، شاه دق می کنه!

فرستنده : Nasrin


تازه فهميدم بازيكن هاي با تجربه چرا وقتي گل ميزنن ميدوون فرار ميكنن! اي پدر سوخته ها!!!

فرستنده : ali


به زضازاده میگن راز قهرمانی تو چیه؟ میگه : پودر قبل از مسابقه میدونی چیه ؛آرد نون بربریه؛!‏

فرستنده : مهين٠مط


ایران دومین مصرف کننده مواد مخدر در جهان است
خجالت نمی کشید ؟
یه خرده همت کنید تا قهرمانی راهی نیست !



بروسلی رو کشتن .تختی روکشتن. داداشی رو کشتن. ولی تا حالا دیدی یه آدم معتاد رو بکشن؟
نتیجه اخلاقی: ورزش بیشتر از اعتیاد برای سلامتی ضرر داره…!

فرستنده : مهربان


قاتل داداشی از قاضی میپرسه : حالا منو اعدام میکنید؟
قاضیه میگه : نه پس میری مرحله بعد با محراب فاطمی مبارزه میکنی...

فرستنده : بهنام - دریانورد


خبرنگار: چرا قبل از هر بازي به حمام مي روي؟
فوتباليست: براي اينكه گلهاي تميز بزنم.!!!!

فرستنده : Shahab


جاسم میگه عجیبه! میگن چی عجیبه؟ میگه 100000 تا تماشاگر ، 22 تا بازیکن ،3 تا داور! میگن این کجاش عجیبه؟
میگه گنجیشکه همرو ول کرده سر من کار خرابی کرده !

فرستنده : نادر


به غضنفر ميگن تو طرفدار كدوم تيم فوتبال هستي؟ ميگه قربون جدش برم آسد ميلان!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:59 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

آرزویم برایت این است:
در میان مردمی که می دوند برای "زنده بودن"
آرام قدم برداری برای "زندگی کردن"

فرستنده : 09117xxx987 - سارا جون


گفته اند:جاي گنج در ويرانه هاست! راست كفتند،چون وجودت در دل ويران ماست

فرستنده : 09111xxx178


لطفا این مسیجو با ریتم بخونید؛
واویلا لیلی، مسیج اومد خیلی، یکی دوست داره، مسیج فرستاده، اگر دوسش داری، جواب بده فوری

فرستنده : 09391xxx761 - H.H


` ``` `
``` ````
اینا قطره های بارونه فرستادم پژمرده نشی چون خیلی گلی

فرستنده : ali bala


عهد كردم كه بدهكار نباشم به كسي
واي از دست محبت كه بدهكارم كرد

فرستنده : 09127xxx443


پيامي ميزنم اينك برايت / به جبران پيام هاي زيادت
از آن بابت پيامي ميفرستم / بداني بنده هم هستم بيادت.

فرستنده : 09158xxx786


تنها برنامه ای که آرزوی ماست پخش زنده تصویر شماست.
(روابط عمومی دلهای تنگ)

فرستنده : 09111xxx178


الهی مورچه گازت بگیره شب تو خواب جیش کنی اگه منو فراموش کنی!

فرستنده : ابوالفضل بامداد


کاش نامت را با : خط بريل: مي نوشتند!
صدا کردنت کافي نيست...
شکوه اسم تو را بايد لمس کرد!!!

فرستنده : 09111xxx178


من ...... ترين آدمي هستم که تا حالا ديدي.
جاي خالي رو پر کن بدون رو در بايستي!

فرستنده : 09194xxx621


ضربان قلبم را روي خنده هاي تو تنظيم كرده ام، پس بخند تا هميشه زنده بمونم.

فرستنده : 09353xxx501 - GOL NESA


از انتهاى خيالت تا هر كجا كه بروى. باز هم بهم ميرسيم.
زمين بيهود گرد نيست!

فرستنده : 09379xxx937


انسان کلآ موجودیه که وقتی خرش از پل میگذره همه چیز رو فراموش میکنه، اونی هم که این و قبول نداره خرش هنوز روی پله!!!!!

فرستنده : Mina


سلامتی رفقایی که میخ نگاهشون ، لاستیک دلمون رو پنچر کرده تا ما بی زاپاس تو جاده رفاقت بمونیم!!!

فرستنده : بابلی کیجا


بادبادک هرچه بالاتر میرفت قرقره از داغ دوریش لاغرتر میشد! قرقرتیم بادبادک!

فرستنده : بابلی کیجا



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:59 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

ببخشید یه سوال: شبا که میگن بگیر بخواب ، چی رو باید بگیرم؟
بیخیال بگیر بخواب!

فرستنده : بابلی کیجا


رک بگم: بیدار شو..!!!

فرستنده : مهربان


صف شب بخیر..! صبح ساعت چند بیدار میشی کارت دارم..!

فرستنده : مهربان


ببخشید حواسم نبود ، این اس ام اس رو میخواستم در طول روز برات بفرستم..!

فرستنده : مهربان


ببخشید این وقت شب مزاحم شدم...
میخواستم شما سفره خارجه زیاد رفتید هواپیما بوق داره؟

فرستنده : 09122xxx939 - B2


پاشو جیش کن بعد بخواب.(سازمان دخالت در تمام امور کشور)

فرستنده : رضا28


خیلی ببخشید..مثل اینکه موقع بدی مزاحم شدم..خواستم بپرسم آب خوردی آفتابه رو کجا گذاشتی

فرستنده : علی . س


از اونجا که شتر در خواب بیند پنبه دانه ،گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه، وظیفه خود دونستم بیدارت کنم آخه داشتی بالشو می خوردی

فرستنده : علی . س


سلام خیلی حالم گرفته! همه بهم دروغ می گن خواهش میکنم تو دیگه راستشو بگو گاو حسنی که نه شیر داره نه پستون پس چه جوری شیرشو بردن هندستون؟!

فرستنده : 09176xxx855


از باد پرسيدم پايان كار عشق چيست ؟ گفت : نفرين بر جدايي
البته ميبخشي 11شب...مزاحم شدم

فرستنده : 09393xxx392


شرمنده دیر وقت مزاحم میشم ،میدونی چرا لك‌لك موقع خواب يك پايش را بالا مي‌گيره؟
.
.
.
.چون اگر هر دو را بگيرد، مي‌افتد!

فرستنده : Arsin


فردا فصل پشم چينى گوسفنداست
.
.
شب زود بخواب تا صبح اولين نفر باشى



سلام !! ببخشید این وقت شب مزاحم میشم یه سوالی خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده که چرا کلاغ به جای قار قار نمیگه بع بع !!! اگه منو از این ابهام در بیاری خیلی ممنون میشم

فرستنده : Essi


سلام.
یه سوال برام پیش اومده، شبا که میگن: "بگیر بخواب" چی رو باید بگیریم؟؟؟
بیخیال حالا، بگیر بخواب!!

فرستنده : Essi


نمی دونم خواب دیدم به تو پیامک دادم ، خواب بودم به تو پیامک دادم ، از خواب پا شدم به تو پیامک دادم ، تو خواب بودی به تو پیامک دادم ، مرض داشتم تو خواب به تو پیامک دادم ، تو مرض داشتی نصف شب پیامک منو خوندی ، الان تو خواب دارم می نویسم ، یا تو داری خواب می بینی به تو پیامک دادم ، بی خیال بابا!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:58 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

می دونی چه قدر دوستت دارم؟ به اندازه تارهای موی سرت ضربدر تعداد نفسهات ضربدر ستاره های آسمان ضربدر صفر!

فرستنده : 09360xxx417 - راوين


امشب شب قدری دیگر برای آدمیان و فرشتگان است امشب شبی است که تمام گناهان بخشیده و همگان آمرزیده میشوند. امشب شب ولادت منه! ولادتم مبارک

فرستنده : 09360xxx417 - راوين


هاپ هاپ
هووو هووو
واق واق
اووو اووو !
خوبه ، اگه همین طور تمرین کنی سگ خوبی می شی !

فرستنده : 09387xxx371


تف به مرامت عوضی...
برنامه امشب سینماهای تهران و شهرستانها

فرستنده : 09362xxx279 - کیارش


ازسلطان جنگل به جوجه اردک زشت اگه زنده ای پیام بده...

فرستنده : 09379xxx937


تو خري
گاوي
اسبي
شتري
بزي
.
.
براي فروش نداري !

فرستنده : 09122xxx730 - Nina


بیا به آرامش فکرکنیم...
به زندگی...
به عشق...
به بهشت...
به جهنم...
به درک...
به توچه...
به من چه...
برواعصاب ندارم....

فرستنده : Mina


تکیه اش بر درخت، نگاهش غمگین، لبهایش پر از زمزمه، در ژرفای وجودش غوغا، افکارش پریشان. شاید فکر خودکشی برسر داشت شاسکولی که در هیئت شام گیرش نیامد.

فرستنده : Hamed


عر عر عر عر
به من میگن خر!
یه عمره كه خر هستم!همیشه باربرهستم!خر كه میگن من هستم!گوشی موبایل به دستم درحال خواندن هستم!

فرستنده : 09122xxx730 - Nina


يواش بيا پايين ميخوام يه چيزي بهت بگم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تند اومدي نميگم!

فرستنده : 09122xxx730 - Nina


خری گم کرده ام با بار کاشی
اس ام اس میزنم شاید تو باشی

فرستنده : 09122xxx730 - Nina


واقعأدستت درد نکنه
ميخوام بهت زنگ بزنم
تكليف حرفايی كه پشت سرم زدی رو معلوم كنم!
حیف اون همه محبت
.
.
.
(ستاد ایجاد اضطراب چند ثانيه ای)

فرستنده : 09124xxx382 - ریحانه


علم بهتراست یا ثروت؟
هیچ کدوم!
یه ذره معرفت که تو یه ذره نداری!

فرستنده : Mina


از من بپرسند بهترین ، زیباترین ، شجاع ترین ، محبوب ترین ، داناترین ، عاقل ترین آدم کیه؟ انگشتمو به طرفت تو دراز می کنم و می گم این نمی تونه باشه ...

فرستنده : Mehraneh


وقتی به تو نگاه میکنم به شوخ طبعی خدا پی میبرم !


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:57 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته اما وقتی عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه زندگیتون و دلیل زنده بودنتون

فرستنده : آقا صهيب


اون کسی رو که دوست داری هر چند وقت یکبار بهش یاد آوری کن ، تا فراموشی نکنه قلب براش می تپه ، و این یک یاد آوریست . (شکسپیر)

فرستنده : ابوالفضل بامداد


منتظر کسی باش که حتی اگر در ساده ترین لباس بودی حاضر باشد تو را به همه دنیا نشان دهد و بگوید : این دنیای من است

فرستنده : ابوالفضل بامداد


اگر کسی تو را آن طور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .

فرستنده : ابوالفضل بامداد


عشق خطای فاحش یک فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه آدم های معمولی است .

فرستنده : ابوالفضل بامداد


کسی که چند آرزوی درهم ورهم دارد به هیچ کدام از آنها نمی رسد مگر آنکه با ارزشترین آنها را انتخاب کند و آن را هدف نهایی خویش سازد . . .

فرستنده : ابوالفضل بامداد


در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند پروانه شدن یعنی تباهی ! (دکتر شریعتی)

فرستنده : سید هادی


کنار گذاشتن تردید ویژگی افرادی است که می خواهند در زندگیشان خود را شکوفا کنند...(وین دایر)

فرستنده : صابر


تصمیم با شماست: می توانید میزبان خداوند باشید یا گروگان نفس...(وین دایر)

فرستنده : صابر


افکار شما بذرهایی هستند که در زمین زندگیتان سبز میشوند...

فرستنده : صابر


انسان مستاجر خدا بر روی زمین است و بهای این اجاره کارهای نیکی است که باید انجام دهد...

فرستنده : صابر


رفاقت را در مکتبخانه ای باختم که بابت شهریه اش زندگیم را باختم!

فرستنده : ardalan


اگر با مشکلاتت مشکلی نداشته باشی آنها هم با تو کنار می آیند

فرستنده : hasti


همان غاری که از وارد شدن به آن واهمه دارید می تواند سرچشمه ای باشد از گنجی که به دنبالش می گشتید

فرستنده : hasti


تونل ها می گویند همیشه راه است حتی در دل سنگها


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:56 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

اگه ديدي يه سوسك پشت و رو افتاده ودست وپا ميزنه فكرنكن يه نفر زده و چپش كرده :ديوونه داره به قيافت ميخنده‎ !

فرستنده : 09117xxx987 - سارا جون


در زندگی کاری را انجام ندهید که عمه تان تاوانش را بدهد ! (عمه دکتر شریعتی)

فرستنده : سید هادی


میگن هرکی رفیقش خوشگله میره بهشت
.
.
.
کوفتتون بشه که بخاطر من میرین بهشت!!! (-;

فرستنده : هستی


اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی نه غمی، نه زنی ،نه بدهی،نه دردی. بدون: دیشب تو خواب مردی! روحت شاد و یادت گرامی!

فرستنده : 09123xxx290


بزرگ‌ ترین دشمن بشر پول، پول...
هر چی‌ دشمن داری بده من وخودت وخلاص کن!!!

فرستنده : abolfazl


سلام داداش شمارتو دادم به خواهر یکی از دوستام میخواد بهت زنگ بزنه ، طلاق گرفته احتیاج به هم صحبت داره ، لطف کن باهاش حرف بزن بذار باهات درد و دل کنه من حسابی ازت تعریف کردم منو ضایع نکنی !!!
(ستاد ایجاد ذوق و روحیه کاذب در مردان !)

فرستنده : Sara


اگه فکر میکنی خیلی تنهایی...
اگه فکر میکنی کسی دوست نداره...
اگه فکر میکنی کسی یادت نیست...
خیلی بیجا میکنی، پس ما اینجا هویجیم!!!!!!!

فرستنده : Mina


خدايا ما رابه راه راست هدايت فرما اكه نشد راه راست را به سمت ما كج فرما.

فرستنده : 09196xxx132


مشترك گرامي!! حركت زشت شمارا در حمام ديديم!
.
.
.
.
.
.
هيچكس تنها نيست ، همره اول!!

فرستنده : Ali


پیام گیر تلفن کرمانی ها مشترک موردنظر نیسه نه که نیسه هسه دم دس نیسه

فرستنده : مجید


3 تا عکس بردار زود برو شرکت داروگر. بابا قور قوری اخراج شده نیرو میگیرن.

فرستنده : Mina


شباهت گودزیلا با پسر خوب چیه؟
.
.
.
.
اینه که سالهاست نسل هردوشون منقرض شده!

فرستنده : مریم


مرد امد و دردی به دل عالم شد / از روز ازل قسمت زنها غم شد/ در دفتر خاطرات حوا خواندم / جانم به لبم رسید تا آدم شد.

فرستنده : Mina


همين محرم و صفر است كه اصفهانیها را زنده نگه داشته است!
"ستاد پخش غذاهاى نذرى"

فرستنده : 09366xxx696


اس ام اسهاى محرم
كجا شام ميدن؟
كى شام ميدن؟
شام چى هست؟
هر وفت شام ميدن يه تك زنگ بزن؟


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:54 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

ای دریغا چه گلی ریخت به خاک . چه بهاری پژمرد. چه دلی را افسورد.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:53 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

تو کتاب خوندم سیگار خوب نیست دیگه سیگار نکشیدم
تو کتاب خوندم مشروب خوب نیست دیگه مشروب نخوردم
تو کتاب خوندم رفیق خوب نیست دیگه کتاب نخوندم...


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:52 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

آرزویم برایت این است:
در میان مردمی که می دوند برای "زنده بودن"
آرام قدم برداری برای "زندگی کردن"


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:51 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

جان فدای آن که یادم میکند، یاد او هر لحظه شادم میکند،مهربانی های او شیرین شکر، با مرامش کیش و ماتم میکند.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:49 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟

گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم.

همسرش گفت: بگو ان شاءا...

او گفت: ان شاءا... ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.

از قضا فردا در میان راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند.

ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.

همسرش گفت: کیست؟

او جواب داد: ان شاءا... منم.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:49 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب

دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.

پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: «باید ازت

عکسبرداری بشه تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشه.»

پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.

پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.

زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.

نمی خواهم دیر شود!

پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می دهیم.

پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد!

حتی مرا هم نمی شناسد!

پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز

صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟

پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است...!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:47 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

هشدار: اگر متوجه مهربانی ناگهانی، گل خریدن، ظرف شستن و... از جانب شوهر خود شدید فریب نخورید! آنها در کمین کادوی روز مرد نشسته اند!
(سازمان زنان باهوش)
هیچ وقت فکر نمی کردم ؛ که چیزی تو این دنیا پیدا بشه که جویدنش ، از جویدن آدامس خرسی هم بیشتر کیف بده ... . . . . . تا اینکه خرخره ی تو نظرم رو جلب کرد
به یکی میگن اسم دكترت چیه ؟ میگه ترابی
میگن اسم كوچیكش چیه میگه فیزیو!
یک منبع ناشناس که نخواست نامش فاش شود، خبری را اعلام کرد که نخواست پخش شود!
اگر دین ندارید... نه،نه، این تکراری شده، اینو ولش کن... چرا منو تو این موقعیت قرار می دین؟ چی می گفتم؟ آهان اگر سیبیل نمی‌گذارید حداقل ابرو بر ندارید!
حیف نون صبح از خواب بیدار می شه میره نون سنگک بگیر،ه می بینه شده دانه ای 600 تومن. می گه:‌ اوه اوه! از اصحاب كهف هم بیشتر خوابیدم!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:41 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]


دیروز به رسم عاشقی خندیدم دیروز به چشمان تو دل بخشیدم امروز من و درد و دوری و تنهایی عمری ز همین حادثه می ترسیدم
اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شکنند
دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره
من می بافم ... تو می بافی ... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم ، تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ...
امروز دلتنگ این نیستم که چرا دوست نمیداریم، دلواپس فردایی ام که بازمیگردی و نیستم
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند ، همین که باران بند امد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند !!!
یك دست من صدا دارد وقتی با سیلی صورتم راسرخ نگه میدارم تارقیب رنگ زرد رخساره را نبیند
خدایا نادانی دیروز شادی امروز را از من گرفت نادانی امروز را از من بگیر تا شادی فردا را از من نگیرد
با گفتن یک \"عزیزم جایت خالی ست\" نه جای من پر می شود و نه از عمق شادیهایت کمتر! فقط... دل خوش میشوم که هنوز، بود و نبودم برایت مهم است
خسته‌ام در همه جای این زمین همنفسم كسی نبود زمین دیار غربت است از این دیار خسته‌ام كشیده سرنوشت من به دفترم خط عزا از آن خطی كه او نوشت به یادگار خسته‌ام به گرد خویش گشته‌ام سوار این چرخ و فلك بس است تكرار ملال ز روزگار خسته‌ام
کاغذی به سپیدی برف گفت : ترجیح میدهم بسوزم تا اینکه موجودی سیاه و کثیف مرا لمس کند . شیشه مرکب و مداد رنگی ها ، آنچه کاغذ گفت را شنیدند و به او نزدیک نشدند ... کاغذ ، سپید باقی ماند .... پاک و تمیز برای همیشه.... خالی و پوچ...
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟
مردم گریه میکنند.
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند.
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند
جلوی من قدم برندار، شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:41 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام.
بابی پسر خیلی شری بود.
همیشه اذیت می کرد.
مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟

بابی گفت، آره.
مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.

نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست.
من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو
بابی
....
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.

نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
....
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.

نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست.
درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
....
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده.
واسه همین پارش کرد.
تو فکر فرو رفت.
رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا.
مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
....
بابی رفت کلیسا.
یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزدید ) و از کلیسا فرار کرد.
....
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.

نامه شماره چهار
سلام خدا
" مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:40 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ! پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی
غضنفریه بار میره مشهد ، دو بار هم میره قم. دوستاش بهش میگن مش قمقمه!
یه روز یه غضنفره یه پراید میخره میره برو بچ و سوار میكنه تو شهر بگردن
شروع میكنه گشتن سرعتشو هی زاید میكنه میره 100 تا
یكی از دوستاش میترسه میگه ابولفض یواش برو بابا
غضنفره میگه: تو پراید داشتی؟
دوستش میگه: نه
غضنفره میگه: پس خفه با
آقا میره میره 110 120 همین طوری میگازه چراغ قرمز رد میكنه
یكی دیگه از دوستاش میترسه میگه: بابا میكشیمون یواش برو
غضنفره میگه : تو پراید داشتی؟
این دوستشم میگه: نه
غضنفره میگه : پس تونم خفه با
آقا سرتو درد نیارم هی سرعتش بیشتر میشده پلیس میفته دنبالش
آخرین رفیقش دیگه حسابی كپ كرده بود میگه: یواش برو بابا جون مادرت
غضنفره میگه: تو پراید داشتی؟
دوستش پیش خودش میگه اگه بگم نه به منم میگه خفه با ، بعد به غضنفره میگه: آره داشتم
غضنفره میگه: ای جونت درامد بگو ای ترمزش كدوم لا ا
غضنفر از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. غضنفر می گه: آهان فهمیدم، شلنگه
غضنفرسوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ...راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم می بنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به غضنفرمیرسه و غضنفرهم با دقت در و آهسته می بنده می بینه راننده داره نگاش می كنه به راننده می گه :چیه ... الاغ باشعور ندیدی!
مرسی، خوبم، شما خوبی؟ چه عجب یادی از ما کردی!
(طرح شرمنده کردن دوستان)
####»--»¤#####
پاشو الان قطار میاد روت......
پاشو از رو ریل........پاشو
میمیریاااااااااااااااا......................
همش چند روزه من و ندیدی این كارا چیه؟؟؟
 غضنفر تو اتوبوس یه دختره رو میبینه،‌ پیاده كه میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:39 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]


زندگی آن چیزی است که برای تو اتفاق می افتد ، در حالی که تو سرگرم برنامه ریزی های دیگری هستی!
"جان لنون"
زیبا ترین عکس های دنیا در اتاق های تاریک ظاهر میشوند ، پس هر وقت در تاریکی زندگی قرار گرفتی بدان که خدا می خواهد از تو تصویری زیبا بسازد
شبها ز غم دوری تو خواب ندارم / رحمی به دلم کن که دگر تاب ندارد / از بس که ز غم دوری تو گریه نمودم / چشمم به زبان آمد و گفت اشک ندارم
میدونی که بی تو میمیرم / تو زندون دلت اسیرم / دیگه نگیر برام بهونه / دوست دارم عاشقونه .
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است
در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی / حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی .
چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم / خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم .
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند ، طناب دار تو را می بافند ، مردمی که صادقانه دروغ می گوید !


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:38 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

از یك استاد سخنور دعوت بعمل آمد كه در جمع مدیران ارشد یك سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانی در خصوص مسائل انگیزشی و چگونگی ارتقاء سطح روحیه كاركنان دور میزد
استاد شروع به سخن نمود و پس از مدتی كه توجه حضار كاملا به گفته هایش جلب شده بود، چنین گفت: "آری دوستان، من بهترین سالهای زندگی را در آغوش زنی گذراندم كه همسرم نبود..."
ناگهان سكوت شوك برانگیزی جمع حضار را فرا گرفت! استاد وقتی تعجب آنان را دید، پس از كمی مكث ادامه داد: "آن زن، مادرم بود"
حاضران شروع به خندیدن كردند و استاد سخنان خود را ادامه داد...
-
-
-
تقریبا یك هفته از آن قضیه سپری گشت تا اینكه یكی از مدیران ارشد همان سازمان به همراه همسرش به یك میهمانی نیمه رسمی دعوت شد. آن مدیر از جمله افراد پركار و تلاشگر سازمان بود كه همیشه خدا سرش شلوغ بود.
او خواست كه خودی نشان داده و در جمع دوستان و آشنایان با بازگو كردن همان لطیفه، محفل را بیشتر گرم كند. لذا با صدای بلند گفت : "آری، من بهترین سالهای زندگی خود را در آغوش زنی گذرانده ام كه همسرم نبود!!!"
همانطوری كه انتظار میرفت سكوت توام با شك همه را فرا گرفت و طبیعتا همسرش نیز در اوج خشم و حسادت بسر میبرد. مدیر كه وقت را مناسب میدید،‌ خواست لطیفه را ادامه دهد، اما از بد حادثه، چیزی به خاطرش نیامد و هرچه زمان گذشت، سوءظن میهمانان نسبت به او بیشتر شد، تا اینكه بناچار گفت: "راستش دوستان، هر چی فكر میكنم نمیتونم بخاطر بیارم آن خانم كی بود!!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:38 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

اجتماعی

تشریف داشته باشید: پاشو برو دیگه!
اجازه بدین من حساب کنم: یاا... حساب کن دیگه .
دوستت دارم: اگه ok بدی "مکان" ردیفه .

خواستگاری

می خوام ادامه تحصیل بدم: حالم ازت به هم می خوره .
گذشته شما برام مهم نیست، مهم آینده است: تو رو خدا یه وقت راجع به گذشته من تحقیق نکن .
من در رابطه با حجاب سخت گیر نیستم: البته حواست باشه فقط در رابطه با حجاب سایر زنها سختگیر نیستم!
فکر کنم خونواده های ما از نظر فرهنگی به هم نخورن: فکر کنم شما بی فرهنگها از پشت کوه اومدین.

مکالمه تلفنی

یه وقت دیرت نشه (یا پشت خطی دارم): چقدر حرف می زنی؟ کله ام رو خوردی .
خب من باید کم کم برم: لعنتی برو دیگه، بخاطر پول تلفن ورشکست شدم.
الو منزل آقای فلانی؟: می تونی صحبت کنی؟
ببخشید کجا رو می خواستید؟ : الان نه!

رستوران

ببخشین، لیست همه غذاهاتون همینه؟: ببخشین غذای ارزونتر ندارین؟
گوشتش تازه اس دیگه، نه؟: گوشتش، گوشت خر که نیست، نه؟
کم و کسری ندارین قربان؟: این انعام ما چی شد؟

هنری

من همیشه عاشق کارهای شمام: میای با هم یه زوج هنری تشکیل بدیم؟
اگر بازیگر مشهوری شدم بخاطر رنگ چشمهایم نبود: درسته که خوشگلم ولی خب پارتی هم داشتم.
استاد، آخرین اثر شما خیلی جالب بود، منو یاد کتاب ... انداخت: استاد،‌ سرقت ادبی در روز روشن؟

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:36 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
1پسره ، دختر محلشون را نشون ميکنه ، رفيقاش ميان با سنگ ميزنن


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم

 


2- ميدوني لرا چه جوري گوسفنداشونو ميشمرن ؟ ...................................باهاشونو ميشمرن تقسيم بر 4 ميكنن

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

3- گرگه ميره در خونه ي شنگول و منگول در ميزنه پينوكيو درو باز ميكنه ميگه از اينجا رفتند ( مديونيد نخنديد )
 


يك روز يك ادمي به حمام ميرود باخود خودكار ميبرد بهش ميگن چرا با خودت خودكار بردي ميگه براي اينكه هر جا رو شستم علامت بزنم

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, ] [ 19:14 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
1- یکی داشته بدون آب سرش رو با شامپو می شسته می گن چرا اینجوری میگه روش نوشته برای موهای خشک


لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم



2- یکی در یخچال رو محکم باز میکنه ژله توی یخچال می لرزه میگه نترس میخوام خیار بخورم.


لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

3- غضنفر میره خواستگاری بهش میگن دخترمون هنوز درسش تموم نشده میگه میشینم تا تموم بشه

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


4-از يك معتاد ميپرسن چطور شد كه معتاد شدي؟
ميگه با بچه ها قرار گزاشتيم روزهاي تعطيل تفريحي بكشيم
يه هويي خورديم به عيدنوروز!

 

 

5- تركه شب عروسيش نميدونه به زنش چي بگه ...ميگه خانوادت ميدونن تو اينجايي؟؟

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

6- ترکه ميخواسته بچش رو نصيحت کنه! ميگه: چند سالته؟
بچش ميگه: 16 سال !
ترکه ميگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه!

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


7- يه استقلاليه ميره کتاب فروشي ميگه آقا شما کتاب استقلال قهرمانو داريد؟ مغازه دار ميگه نه آقا ما کتابهاي تخيلي نداریم

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

8- دوست دختر یه پسر مشنگ* بهش ميگه عزيزم خيلي بايد خرجم کني تا زنت بشم. یارو از فرداش شروع ميکنه به خر جمع کردن!!!
*به دلیل پرهیز از اختلافات قومی و محلی

 

 

9- نگاه منطقي يک مشنگ به زندگي : تا حالا فکر کردي اگه توماس اديسون نبود..مجبور بوديم تو تاريکي تلويزيون نگاه کنيم!
 
 

10- یه روز یارو ميره دكتر رگ غيرتشو عمل ميكنه غيرتي ميشه شب كه مياد خونه زنه بلند ميشه ميگه كجا ؟ زنه ميگه دارم ميرم توالت . مرده ميگه بشين خودم ميرم!!!!!
 
 
 
11- دوست دختر یه پسر مشنگ* بهش ميگه عزيزم خيلي بايد خرجم کني تا زنت بشم. ترکه از فرداش شروع ميکنه به خر جمع کردن!!!
*به دلیل پرهیز از اختلافات قومی و محلی
 
 
 
12- به يكي ميگن چرا اينقدر اين سي دي خش داره.ميگه چون اهنگ هاي خوبشو علامت زدم.


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم

 

 

13- به تركه ميگن با وطن يه جمله بساز ميگه من رفتم حمام و تنم را شستم. ميگن با اين ت نه
با ت ي دسته دار.
ميگه اتفاقا" با تي دسته دار شستم.

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


14- تركه دفعه اولش بوده سوار اتوبوس ميشه همينطور وا ميسته وسط اتوبوس تا اتوبوس حركت ميكنه اون با سر محكم ميخوره به ميله هاي اتوبوس..خلاصه با عصبانيت به راننده داد ميكشه اخه مر..... با اتوبوس هم لوله اب اينور انور ميبرند؟

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

15- به پشه ميگن چرا زمستونا پيدات نيست ميگه نيست تابستون خيلي رفتارتون خوبه... زمستونم بيام


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, ] [ 18:57 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جک جدید (2011و2012) و آدرس jookst.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 8566
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Alternative content