');return true;}document.write(''); return false; } Userllow" />

جک جدید (2011و2012)
برای کسانی که همیشه می خوان شاد باشن 
قالب وبلاگ

هشدار: اگر متوجه مهربانی ناگهانی، گل خریدن، ظرف شستن و... از جانب شوهر خود شدید فریب نخورید! آنها در کمین کادوی روز مرد نشسته اند!
(سازمان زنان باهوش)
هیچ وقت فکر نمی کردم ؛ که چیزی تو این دنیا پیدا بشه که جویدنش ، از جویدن آدامس خرسی هم بیشتر کیف بده ... . . . . . تا اینکه خرخره ی تو نظرم رو جلب کرد
به یکی میگن اسم دكترت چیه ؟ میگه ترابی
میگن اسم كوچیكش چیه میگه فیزیو!
یک منبع ناشناس که نخواست نامش فاش شود، خبری را اعلام کرد که نخواست پخش شود!
اگر دین ندارید... نه،نه، این تکراری شده، اینو ولش کن... چرا منو تو این موقعیت قرار می دین؟ چی می گفتم؟ آهان اگر سیبیل نمی‌گذارید حداقل ابرو بر ندارید!
حیف نون صبح از خواب بیدار می شه میره نون سنگک بگیر،ه می بینه شده دانه ای 600 تومن. می گه:‌ اوه اوه! از اصحاب كهف هم بیشتر خوابیدم!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:41 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]


دیروز به رسم عاشقی خندیدم دیروز به چشمان تو دل بخشیدم امروز من و درد و دوری و تنهایی عمری ز همین حادثه می ترسیدم
اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته می‌مانند، می‌شکنند
دلم گرفته از ادمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن،
از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،
از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره
من می بافم ... تو می بافی ... من برای تو کلاه تا سرت را گرم کنم ، تو برای من دروغ تا دلم را گرم کنی ...
امروز دلتنگ این نیستم که چرا دوست نمیداریم، دلواپس فردایی ام که بازمیگردی و نیستم
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد... و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد...
آدم ها خیلی زود همراهان صمیمی را فراموش می کنند ، همین که باران بند امد خیلی ها چترهایشان را جا می گذارند !!!
یك دست من صدا دارد وقتی با سیلی صورتم راسرخ نگه میدارم تارقیب رنگ زرد رخساره را نبیند
خدایا نادانی دیروز شادی امروز را از من گرفت نادانی امروز را از من بگیر تا شادی فردا را از من نگیرد
با گفتن یک \"عزیزم جایت خالی ست\" نه جای من پر می شود و نه از عمق شادیهایت کمتر! فقط... دل خوش میشوم که هنوز، بود و نبودم برایت مهم است
خسته‌ام در همه جای این زمین همنفسم كسی نبود زمین دیار غربت است از این دیار خسته‌ام كشیده سرنوشت من به دفترم خط عزا از آن خطی كه او نوشت به یادگار خسته‌ام به گرد خویش گشته‌ام سوار این چرخ و فلك بس است تكرار ملال ز روزگار خسته‌ام
کاغذی به سپیدی برف گفت : ترجیح میدهم بسوزم تا اینکه موجودی سیاه و کثیف مرا لمس کند . شیشه مرکب و مداد رنگی ها ، آنچه کاغذ گفت را شنیدند و به او نزدیک نشدند ... کاغذ ، سپید باقی ماند .... پاک و تمیز برای همیشه.... خالی و پوچ...
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
هیچ وقت گریه کردن آدمها رو از این زاویه قضاوت کردید؟
مردم گریه میکنند.
نه به خاطر اینکه ضعیف هستند.
بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند
جلوی من قدم برندار، شاید نتونم دنبالت بیام
پشت سرم راه نرو، شاید نتونم رهرو خوبی باشم
کنارم راه بیا و دوستم باش

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:41 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام.
بابی پسر خیلی شری بود.
همیشه اذیت می کرد.
مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟

بابی گفت، آره.
مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.

نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست.
من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو
بابی
....
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.

نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
....
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.

نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست.
درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
....
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده.
واسه همین پارش کرد.
تو فکر فرو رفت.
رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا.
مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
....
بابی رفت کلیسا.
یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزدید ) و از کلیسا فرار کرد.
....
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.

نامه شماره چهار
سلام خدا
" مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:40 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ! پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی
غضنفریه بار میره مشهد ، دو بار هم میره قم. دوستاش بهش میگن مش قمقمه!
یه روز یه غضنفره یه پراید میخره میره برو بچ و سوار میكنه تو شهر بگردن
شروع میكنه گشتن سرعتشو هی زاید میكنه میره 100 تا
یكی از دوستاش میترسه میگه ابولفض یواش برو بابا
غضنفره میگه: تو پراید داشتی؟
دوستش میگه: نه
غضنفره میگه: پس خفه با
آقا میره میره 110 120 همین طوری میگازه چراغ قرمز رد میكنه
یكی دیگه از دوستاش میترسه میگه: بابا میكشیمون یواش برو
غضنفره میگه : تو پراید داشتی؟
این دوستشم میگه: نه
غضنفره میگه : پس تونم خفه با
آقا سرتو درد نیارم هی سرعتش بیشتر میشده پلیس میفته دنبالش
آخرین رفیقش دیگه حسابی كپ كرده بود میگه: یواش برو بابا جون مادرت
غضنفره میگه: تو پراید داشتی؟
دوستش پیش خودش میگه اگه بگم نه به منم میگه خفه با ، بعد به غضنفره میگه: آره داشتم
غضنفره میگه: ای جونت درامد بگو ای ترمزش كدوم لا ا
غضنفر از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. غضنفر می گه: آهان فهمیدم، شلنگه
غضنفرسوار تاكسی بوده ... بعد از مدتی یكی پیاده میشه و درو محكم میبنده ...راننده میگه : الاغ بی شعور ... یه كمی جلوتر یه نفر دیگه پیاده میشه و باز در و محكم می بنده و بازم راننده میگه : الاغ بی شعور ... خلاصه نوبت به غضنفرمیرسه و غضنفرهم با دقت در و آهسته می بنده می بینه راننده داره نگاش می كنه به راننده می گه :چیه ... الاغ باشعور ندیدی!
مرسی، خوبم، شما خوبی؟ چه عجب یادی از ما کردی!
(طرح شرمنده کردن دوستان)
####»--»¤#####
پاشو الان قطار میاد روت......
پاشو از رو ریل........پاشو
میمیریاااااااااااااااا......................
همش چند روزه من و ندیدی این كارا چیه؟؟؟
 غضنفر تو اتوبوس یه دختره رو میبینه،‌ پیاده كه میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:39 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

از یك استاد سخنور دعوت بعمل آمد كه در جمع مدیران ارشد یك سازمان ایراد سخن نماید. محور سخنرانی در خصوص مسائل انگیزشی و چگونگی ارتقاء سطح روحیه كاركنان دور میزد
استاد شروع به سخن نمود و پس از مدتی كه توجه حضار كاملا به گفته هایش جلب شده بود، چنین گفت: "آری دوستان، من بهترین سالهای زندگی را در آغوش زنی گذراندم كه همسرم نبود..."
ناگهان سكوت شوك برانگیزی جمع حضار را فرا گرفت! استاد وقتی تعجب آنان را دید، پس از كمی مكث ادامه داد: "آن زن، مادرم بود"
حاضران شروع به خندیدن كردند و استاد سخنان خود را ادامه داد...
-
-
-
تقریبا یك هفته از آن قضیه سپری گشت تا اینكه یكی از مدیران ارشد همان سازمان به همراه همسرش به یك میهمانی نیمه رسمی دعوت شد. آن مدیر از جمله افراد پركار و تلاشگر سازمان بود كه همیشه خدا سرش شلوغ بود.
او خواست كه خودی نشان داده و در جمع دوستان و آشنایان با بازگو كردن همان لطیفه، محفل را بیشتر گرم كند. لذا با صدای بلند گفت : "آری، من بهترین سالهای زندگی خود را در آغوش زنی گذرانده ام كه همسرم نبود!!!"
همانطوری كه انتظار میرفت سكوت توام با شك همه را فرا گرفت و طبیعتا همسرش نیز در اوج خشم و حسادت بسر میبرد. مدیر كه وقت را مناسب میدید،‌ خواست لطیفه را ادامه دهد، اما از بد حادثه، چیزی به خاطرش نیامد و هرچه زمان گذشت، سوءظن میهمانان نسبت به او بیشتر شد، تا اینكه بناچار گفت: "راستش دوستان، هر چی فكر میكنم نمیتونم بخاطر بیارم آن خانم كی بود!!!


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:38 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]


زندگی آن چیزی است که برای تو اتفاق می افتد ، در حالی که تو سرگرم برنامه ریزی های دیگری هستی!
"جان لنون"
زیبا ترین عکس های دنیا در اتاق های تاریک ظاهر میشوند ، پس هر وقت در تاریکی زندگی قرار گرفتی بدان که خدا می خواهد از تو تصویری زیبا بسازد
شبها ز غم دوری تو خواب ندارم / رحمی به دلم کن که دگر تاب ندارد / از بس که ز غم دوری تو گریه نمودم / چشمم به زبان آمد و گفت اشک ندارم
میدونی که بی تو میمیرم / تو زندون دلت اسیرم / دیگه نگیر برام بهونه / دوست دارم عاشقونه .
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است
در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی / حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی .
چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم / خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم .
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند ، طناب دار تو را می بافند ، مردمی که صادقانه دروغ می گوید !


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:38 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

اجتماعی

تشریف داشته باشید: پاشو برو دیگه!
اجازه بدین من حساب کنم: یاا... حساب کن دیگه .
دوستت دارم: اگه ok بدی "مکان" ردیفه .

خواستگاری

می خوام ادامه تحصیل بدم: حالم ازت به هم می خوره .
گذشته شما برام مهم نیست، مهم آینده است: تو رو خدا یه وقت راجع به گذشته من تحقیق نکن .
من در رابطه با حجاب سخت گیر نیستم: البته حواست باشه فقط در رابطه با حجاب سایر زنها سختگیر نیستم!
فکر کنم خونواده های ما از نظر فرهنگی به هم نخورن: فکر کنم شما بی فرهنگها از پشت کوه اومدین.

مکالمه تلفنی

یه وقت دیرت نشه (یا پشت خطی دارم): چقدر حرف می زنی؟ کله ام رو خوردی .
خب من باید کم کم برم: لعنتی برو دیگه، بخاطر پول تلفن ورشکست شدم.
الو منزل آقای فلانی؟: می تونی صحبت کنی؟
ببخشید کجا رو می خواستید؟ : الان نه!

رستوران

ببخشین، لیست همه غذاهاتون همینه؟: ببخشین غذای ارزونتر ندارین؟
گوشتش تازه اس دیگه، نه؟: گوشتش، گوشت خر که نیست، نه؟
کم و کسری ندارین قربان؟: این انعام ما چی شد؟

هنری

من همیشه عاشق کارهای شمام: میای با هم یه زوج هنری تشکیل بدیم؟
اگر بازیگر مشهوری شدم بخاطر رنگ چشمهایم نبود: درسته که خوشگلم ولی خب پارتی هم داشتم.
استاد، آخرین اثر شما خیلی جالب بود، منو یاد کتاب ... انداخت: استاد،‌ سرقت ادبی در روز روشن؟

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 10 دی 1390برچسب:, ] [ 7:36 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
1پسره ، دختر محلشون را نشون ميکنه ، رفيقاش ميان با سنگ ميزنن


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم

 


2- ميدوني لرا چه جوري گوسفنداشونو ميشمرن ؟ ...................................باهاشونو ميشمرن تقسيم بر 4 ميكنن

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

3- گرگه ميره در خونه ي شنگول و منگول در ميزنه پينوكيو درو باز ميكنه ميگه از اينجا رفتند ( مديونيد نخنديد )
 


يك روز يك ادمي به حمام ميرود باخود خودكار ميبرد بهش ميگن چرا با خودت خودكار بردي ميگه براي اينكه هر جا رو شستم علامت بزنم

موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, ] [ 19:14 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
1- یکی داشته بدون آب سرش رو با شامپو می شسته می گن چرا اینجوری میگه روش نوشته برای موهای خشک


لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم



2- یکی در یخچال رو محکم باز میکنه ژله توی یخچال می لرزه میگه نترس میخوام خیار بخورم.


لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

3- غضنفر میره خواستگاری بهش میگن دخترمون هنوز درسش تموم نشده میگه میشینم تا تموم بشه

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


4-از يك معتاد ميپرسن چطور شد كه معتاد شدي؟
ميگه با بچه ها قرار گزاشتيم روزهاي تعطيل تفريحي بكشيم
يه هويي خورديم به عيدنوروز!

 

 

5- تركه شب عروسيش نميدونه به زنش چي بگه ...ميگه خانوادت ميدونن تو اينجايي؟؟

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

6- ترکه ميخواسته بچش رو نصيحت کنه! ميگه: چند سالته؟
بچش ميگه: 16 سال !
ترکه ميگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه!

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


7- يه استقلاليه ميره کتاب فروشي ميگه آقا شما کتاب استقلال قهرمانو داريد؟ مغازه دار ميگه نه آقا ما کتابهاي تخيلي نداریم

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

8- دوست دختر یه پسر مشنگ* بهش ميگه عزيزم خيلي بايد خرجم کني تا زنت بشم. یارو از فرداش شروع ميکنه به خر جمع کردن!!!
*به دلیل پرهیز از اختلافات قومی و محلی

 

 

9- نگاه منطقي يک مشنگ به زندگي : تا حالا فکر کردي اگه توماس اديسون نبود..مجبور بوديم تو تاريکي تلويزيون نگاه کنيم!
 
 

10- یه روز یارو ميره دكتر رگ غيرتشو عمل ميكنه غيرتي ميشه شب كه مياد خونه زنه بلند ميشه ميگه كجا ؟ زنه ميگه دارم ميرم توالت . مرده ميگه بشين خودم ميرم!!!!!
 
 
 
11- دوست دختر یه پسر مشنگ* بهش ميگه عزيزم خيلي بايد خرجم کني تا زنت بشم. ترکه از فرداش شروع ميکنه به خر جمع کردن!!!
*به دلیل پرهیز از اختلافات قومی و محلی
 
 
 
12- به يكي ميگن چرا اينقدر اين سي دي خش داره.ميگه چون اهنگ هاي خوبشو علامت زدم.


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم

 

 

13- به تركه ميگن با وطن يه جمله بساز ميگه من رفتم حمام و تنم را شستم. ميگن با اين ت نه
با ت ي دسته دار.
ميگه اتفاقا" با تي دسته دار شستم.

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 


14- تركه دفعه اولش بوده سوار اتوبوس ميشه همينطور وا ميسته وسط اتوبوس تا اتوبوس حركت ميكنه اون با سر محكم ميخوره به ميله هاي اتوبوس..خلاصه با عصبانيت به راننده داد ميكشه اخه مر..... با اتوبوس هم لوله اب اينور انور ميبرند؟

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم غافل از اينکه خوشبختي همان لحظات بود که گذرانديم

 

 

15- به پشه ميگن چرا زمستونا پيدات نيست ميگه نيست تابستون خيلي رفتارتون خوبه... زمستونم بيام


به نام عشق و آزادي غم اين خلق مي‌خوردند
ولي با دست خود ما را به قربانگاه مي‌بردند
كجايند آنهمه دلسوز در اين هنگامه ماتم
كه رفتند و رها كردند من و ما را به حال هم


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, ] [ 18:57 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]

ولنتاین چيست ودر آن چه مي كنند؟!؟!؟

حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده

بودین!) حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از

متاهل ها قویتر هستن. واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا

سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن. هر کسی هم

که سرپیچی میکرده کشته میشده. این وسط یک کشیش به نام

ولنتاین، برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده ! حالا اینکه اون زمانا

خطبه هم بوده یا همینجوری الکی پلکی بوده من نمیدونم والا، خلاصه

حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور می‌ده که ولنتاین روبندازن

زندان.ولنتاین

 

والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شه.

اینجاس که میگن خر بیار و باقالی بارکن! خلاصه

نامه نگاری و sms بازی و اینا شروع میشه و هر بار که ولنتاین برای

دخترک نامه ای مینوشته زیرش مینوشته ?از طرف ولنتاین تو?. این که

زیر همه کارت های روز ولنتاین می بینید که نوشتن ?From your

Valentine? از همونجا اومده. خوب کجا بودیم ؟ آهان. بالاخره این جناب

ولنتابن چند روز بعدش بخاطر قانون شکنی اعدام میشه و چون جرمش

هم رسوندن دختر و پسرای عاشق به همدیگه بوده از اون به عنوان

شهید راه عشق یاد میکنند و از اون زمان ولنتاین رو بعنوان نماد یک

عاشق تمام عیار مطرح کردن و روزشو روز عشق گذاشتن. همین دیگه !

سمبلهاي ولنتاين شامل موارد زير ميباشد:

1- شكل يك قلب ساده و يا تير خورده: از آنجـايـي كـه

قـلب مركز
احساسات عميق،اصيل و پر شور است. قلب تير خورده

آسيب پذيري
عشق را نشان ميدهد. هنگامي كه شما از سوي معشوق خود طرد

ميشود. قلب تير خورده نشانه پيوند و اتحاد زن و مرد نيز ميباشد.


2- كيوپيد(CUPID):
كـه به شـكل يك كودك برهنه،

فربه و
بالدار ترسيم ميگردد. اين كودك شيطان با لبخندي

موذيانه
تـيـر و كمان نيز با خود حمل ميكند. چنانچه يكي از تيرهاي

اين كودك به قلب فردي اصابت كند وي فورا عاشق ميشود.

كـيوپيد در واقع پسر ونوس الهه عشق و زيبايي در افسانه

هاي روم باستان  مي بـاشد. معني لغوي آن "آرزو " است.

كوپيد برخي اوقات آمور(AMOR) نيز ناميده ميگردد. همتاي

كوپيد در افسانه هاي يوناني اروس ((EROS نام دارد.


3- كبوتر،قمري و مرغ عشق:

اين پرندگان

نماد وفاداري، پاكي و معصوميت هستند.

 

4- گل رز: گل سرخ شهبانوي گلهاست. نماد جنگ و صلح،

عشق و

گذشت.

 


 5-تور جنـس دستـمال خانم هـا را در گـذشـته

تشـكـيـل
ميـداده است. در زمــانهاي ديرين رسم برآن بوده كه

هرگاه
دسـتـمال خـانمـي به زميــن مي افتاد مردي كه

متوجه آن
ميشده بلافاصله آن را از زمين برداشته و به  زن ميداد.

 






6- گره هاي عشق: از يك سري حلقه هاي در هم تنيده

و بافته
شـده تشكـيـل يـــافته اند. اين حلقه ها آغاز و پاياني ندارند و نماد

عشق جاوداني و پايدار است.



7- علامت"X":
اين علامت به معني بوسه در كارت هاي تبريك و نامه

هاي روز ولنتاين است.

  

 

8- روبان قرمز: اين رسم به زمانهاي قديم بازميگردد كه

شواليه ها

هنـگـاميكه عـازم جنـگ بودند نوار يا روسري از معشوقه خود دريافت

كرده و آن را به يادگار با خود ميبردند.

 
* ساليانه بيش از يك ميليارد كارت تبريك ولنتاين در سراسر جهان رد و

بدل ميگردد كه 85 درصد آنها توسط زنان خريداري ميشود.

* ساليانه 50 ميليون گل رز و ميليونها جعبه شكلات در سالروز ولنتاين

هديه داده ميشود كه اغلب آنها را مردان خريداري ميكنند.

* هداياي روز ولنتاين شامل: گل رز و يا دسته گل كوچك، شكلات، كارت

تبريك ولنتاين، عروسك، شمع، يك نامه عاشقانه، يك قطعه شعر

عاشقانه و يا هديه كوچك.

راي جشن گرفتن اين روز به يك كافي شاپ و يا براي صرف شام به يك

رستوران دنج برويد.

* رنگهاي روز ولنتاين شامل قرمز، سفيد و صورتي است


روز ولنتاین چه میکند دخترا و پسرا؟

در بیشتر کشورهای دنیا ، دختر و پسرایی که با هم دوست هستن یک

بسته شکلات بهم کادو میدن. همونجور که میدونید شیرینیها باعث ایجاد

شادی میشن و شاید علت اینکار هم از قدیما این بوده باشه. اما در

ایران معمولا چند شاخه گل، یک عروسک خرس کوچولو ، یه قلب (ازین پ

فکی ها) و یا چیزی شبیه این هم بچه ها برای همدیگه میخرن. سعی

کنید کادویی که میخرید یکمی سلیقه هم توش باشه. همیشه پول

خرج کردن راه ابراز عشق نیست. یکمی سلیقه میتونه کادوی شما رو

برای کسی که دوستش دارید جذاب تر کنه .

و اما پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به دختر خانم ها):ولنتاین


- پسرها معمولا از عروسک خوششون نمیاد.

سعی کن پسرونه فکر کنی.

- اول به تیپش نگاه کن ، بعد براش کادو بخر

- قیمت کادو خیلی مهم نیست. سعی کن یه چیزی برای بخش که

بتونه استفاده کنه. البته در حالت عالی یک شاخه گل و یک بسته

شکلات کافیه ، اما اگه خواستی کادوی دیگه ای براش بخری گفتم که

نگی نگفتی.

- نوشتن یک نامه تو کاغذ بهمراه چند تا گلبرگ گل سرخ خشک شده یا

تازه، میتونه خیلی عشقولانه باشه

- اولین آهنگی رو که با هم باهاش خاطره دارین میتونی رو نوار یا CD

براش بخری.
- بچه ها حواستون باشه که شکلاتی که میخرید بیش از 70 درصد

کاکائو نداشته باشه.(روی شکلات های خارجی نوشته) شکلات هایی

که بیش از 70 درصد کاکائو دارن تلخ و گاهی ترش هستن و برای خوردن

با مشـــروبه ! نه چایی. بنابراین همیشه گرون تر بودن دلیل بهتر بودن

نیست.

و پیشنهادات ما برای خرید کادو (خطاب به آقا پسرها):

- اول از همه اینکه یک شاخه گل فراموش نشه لطفا

- از خرید گلهای گلایل و مانند آن که باعث خنده دوست های دوست-دخترتون میشه جدا خودداری کنید. گل سرخ و رز کفایت میکنه.

- یک بسته شکلات کوچک ، ترجیحا مغزدار ! آخه دخترا ازینا بیشتر

دوست دارم

- یک بسته جوراب صورتی ، یا قرمز میتونه سورپرایز خوبی برای کادوتون

باشه

- بسته بندی کادویی که هدیه میدین خیلی مهمهاین نشون میده که

شما چقدر برای دوست-دخترتون وقت گذاشتین از خرید عرسک های

بزرگتر از قد دوست جونتون جدا خود داری کنید. نمی گید چجوری باید

اون عروسک رو ببره خونشون ؟ تازه اگه با ماشینتون هم برسونیدش ،

ممکنه یوقت بابایی یا مامانی یه سوالی ازش بپرسه که مجبور شه بگه

این عروسک رو مریم جون بخاطر تولد پارسالش بهش کادو داد (که اونام

عمرا باور کنن)

- این روزها خرید شمع های خوشگل و رنگی خیلی مد شده. یه دونه

شمع هم کنارکادوتون باشه.

- کارت تبریک دست ساز ! این نشون میده که چقدر دوستش دارین و

خودتون براش یک کارت تبریک درست کردین. چند تا جمله عاشقانه هم

لطفا پشتش ضمیمه شود.

- سعی کنید روز ولنتاین یک جای متفاوت با هم قرار بذارید. کافی شاپ

دیگه خیلی تکراری شده . پارک جمشیدیه ! یا یه جای جنگلی میتونه

جای خوبی برای جشن گرفتن روز عشق باشه.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 24 بهمن 1385برچسب:, ] [ 10:59 ] [ محمد حسین قلعه خانی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 10 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جک جدید (2011و2012) و آدرس jookst.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 143
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 149
بازدید ماه : 273
بازدید کل : 8744
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

Alternative content